حاج رضوان از ولادت تا شهادت

کد خبر: ۲۰۵۳۲۶
تاریخ انتشار: ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۲ - ۱۰:۰۲ - 15May 2013


فرازهایی از زندگی نامه سراسر جهاد و مبارزه زنده یاد شهید حاج عماد مغنیه مشهور به حاج رضوان

در آمد

تحقیق و تفحص در زندگی مردان تاریخ ساز، و نامداران بزرگ دوران های گذشته و معاصر، کار بسیار ساده و آسان است. ولی تلاش برای راهیابی و شناسایی ابعاد شخصیت و جوانب دقیق و حساس زندگی و دستاوردهای مردان بزرگی همچون شهید حاج عماد مغنیه که به مدت سه دهه مورد تعقیب مهمترین سرویس های امنیتی جهان قرار داشته و در دگرگونی معادلات بین المللی نقش تعیین کننده بازی کرده است، کاری بسیار سخت و دشوار است.
آنچه می خوانید حاصل تلاش های همه جانبه ای از قبیل گفت و گو با شخصیت های آگاه و نزدیک به حزب اللّه و یا رجوع به منابع گوناگون بوده است:
در منابع گوناگون و موثق آمده است که عماد مغنیه مشهور به (حاج رضوان) روز دوازدهم ژوئیه سال 1962 در روستای طیردبا از توابع شهرستان صور در جنوب لبنان در یک خانواده مذهبی دیده به جهان گشود. عماد دو برادر کوچکتر از خود به نام های جهاد و فؤاد داشت که هر دو در دهه گذشته توسط عوامل رژیم صهیونیستی به شهادت رسیدند. حاج فایز مغنیه پدر عماد به علت فراهم نبودن شرایط اشتغال و کسب درآمد و از طرف دیگر به دلیل حمله های مکرر رژیم صهیونیستی به جنوب لبنان همچون سرپرستان هزاران خانواده جنوبی همراه خانواده خود به بیروت کوچ کرد. حاج فایز ابتدا در محله فقیرنشین النبعه در منطقه مسیحی نشین شرق بیروت مسکن گزید، و پس از گذشت چند سال، و در پی آغاز جنگ های داخلی لبنان به محله شیعه نشین بثر العبد در بخش بیروت انتقال یافت.
عماد مغنیه پس از گذراندن مراحل تحصیلات ابتدایی و متوسطه در مدارس دولتی بخش های فقیرنشین بیروت در دانشگاه آمریکایی بیروت ثبت نام کرد، اما به علت شرایط بحرانی آن مرحله از تاریخ لبنان امکان ادامه تحصیل برای او فراهم نشد، و همچون سایر جوانان پرشور و انقلابی راه جهاد و مقاومت را در برابر اشغالگران آمریکایی و اسرائیلی و عوامل آنان در لبنان در پیش گرفت.

پیوستن به جنبش فتح

گفته شده که حاج رضوان در سن 18 سالگی به جنبش مقاومت فلسطین «فتح» پیوست و در دوره های آموزش نظامی این جنبش در یکی از پادگان های منطقه الدامور در 15 کیلومتری جنوب بیروت شرکت کرد. او در دوران فراگیری آموزش های نظامی و پرورش استعدادهای سیاسی، مهارت و شایستگی وصف ناپذیری از خود بروز داد که فرماندهان نظامی جنبش فتح را شگفت زده کرد، و در نتیجه این شایستگی او را به عضویت یگان نظامی 17(نیروی ویژه ضربتی وابسته به سازمان آزادی بخش فلسطین) انتخاب کردند. این یگان مکلف بود نیروهای حفاظت ویژه از جان مسئولان سازمان آزادی بخش فلسطین همچون یاسر عرفات(ابو عمار) و شهید خلیل الوزیر(ابوجهاد) و شهید صلاح خلف(ابو ایاد) و سایر رهبران جنبش فتح را تأمین کند. صاحبنظران دیگری بر این باورند که حاج رضوان هیچ گاه به یگان شماره17 نپیوسته بود، بلکه در برخی موارد محدود به ویژه در زمینه طرح و تدارک برنامه های عملیاتی با آن همکاری می کرده است.
در پادگانی که حاج رضوان در آن دوره آموزش نظامی می دید نیروهای طرفدار گرایشات فکری متعددی همچون مارکسیست ها، مائوئیست ها، ناسیونالیست ها و مذهبی ها، به طور داوطلبانه درباره راه های فراگیری تاکتیک های نظامی و انواع اسلحه سبک و شیوه جنگ پارتیزانی آموزش می دیدند. با وجودی که حضور طرفداران گرایشات سکولار و ضد دین در میان هواداران جنبش های رهایی بخش عرب بیداد می کرد، ولی عماد مغنیه به اعتقادات خود به شدت پایبند بود. در آن زمان جنگ های داخلی لبنان به منظور کوتاه کردن دست جنبش مقاومت فلسطینی از این کشور تازه آغاز شده بود، و مناطق جنوبی از آرامش نسبی برخوردار بودند. او سعی می کرد در جنگ های داخلی لبنان دخالت نکند، و به همین خاطر همراه گروهی از مبارزان مذهبی به جنوب رفت و تلاش های خود را روی مبارزه با دشمن صهیونیستی متمرکز کرد. زیرا جنوب در آن مرحله از آرامش نسبی برخوردار بود. شهید حاج عماد افزون بر فراگیری آموزه های نظامی و انقلابی در مراکز نظامی جنبش فتح، در کلاس های دروس مذهبی و علمی علامه سید محمدحسین فضل اللّه شرکت می کرد، تا میزان معلومات دینی و علمی خود را نیز بالا ببرد.
همرزمان حاج عماد مغنیه نقل کرده اند که او از جمله رزمندگانی بود که در رفتار و کردار و روابط خود به شدت مراقبت به عمل می آورد. شاید یکی از افرادی بود که نظم و انضباط را به شدت رعایت می کرد. در مبارزه خلاقیت و ابتکار عمل نشان می داد.
حاج عماد بر این باور بود که جنبش های مقاومت در مسیر مبارزه با اسرائیل وظیفه دارند از روش ها و تاکتیک های گوناگون جنگ چریکی استفاده کنند. او با ابتکارات نوین و منحصر به فردی که داشت، عملیات مسلحانه ای را انجام می داد که در نتیجه آن اشک از چشمان اسرائیلی ها جاری می شد. در دوران جوانی با بیشتر گروه های انقلابی فلسطینی و لبنانی همکاری و هماهنگی عملیاتی داشت. درباره اصول و مبانی مبارزه با همدیگر رایزنی و تبادل نظر می کردند. تاکتیک و فنون رزمی از او می آموختند، و امکانات و اطلاعات در اختیار او قرار می دادند. روش ها و تاکتیک های او به گونه ای چشمگیر و موفقیت آمیز که خود اسرائیلی ها انتظار آن را نداشتند. و به همین دلیل بود که چند سال بعد به فرماندهی نظامی جنبش مقاومت اسلامی لبنان برگزیده شد.
پس از خروج نیروهای مقاومت فلسطین از لبنان در پی حمله نظامی گسترده اسرائیل به این کشور، و اشغال بیروت که حدود سه ماه طول کشید عماد مغنیه مقادیر زیادی از اسلحه و مهمات فلسطینی ها را مخفی کرده و سپس آن ها را به جنبش های امل و رزمندگان حزب اللّه تحویل داد. او پس از طرح و تدارک و به مورد اجرا گذاشتن موفقیت آمیز چند رشته عملیات مسلحانه بر ضد پایگاههای نظامیان اسرائیلی و آمریکایی در بیروت و جنوب لبنان، مسئولیت فرماندهی گارد حفاظت از جان برخی مقام های بلند پایه مذهبی و انقلابی از جمله علامه سیدمحمّد فضل اللّه روحانی مبارز لبنانی را بر عهده گرفت و دیری نگذشت که پس از بنیانگذاری تشکیلات نوپای حزب اللّه به عنوان مسئول عملیات ویژه مقاومت برگزیده شد.
پس از گذشت حدود یک دهه از خروج سازمان آزادی بخش فلسطین از لبنان، نغمه بازگشت برخی گروه های فلسطینی به جنوب لبنان دوباره مطرح گردید. حاج عماد در پی شنیدن این خبر فلسطینی ها را از بازگشت مجدد به جنوب لبنان برحذر داشت، و تأکید کرد که جوانان جنوب امکانات و توانایی مبارزه با اشغالگران را دارند و فلسطینی ها باید در داخل اراضی اشغالی با غاصبین سرزمین شان بجنگند. سرزمین جنوب به لبنانی ها تعلق دارد، و جوانان سلحشور جنوب بیش از دیگران از جغرافیای کشورشان شناخت دارند. مهمترین دیدگاه های حاج رضوان این بود که هیچ جنبش انقلابی نباید اشتباهات گذشته خود را تکرار کند. او همواره موفقیت ها و ناکامی یک جنبش را جمع آوری و مورد بازنگری مجدد قرار می داد. به منظور پیشبرد اهداف و آرمان مقاومت اسلامی، و توانمندسازی این جنبش یک مرکز بزرگ تحقیقاتی به وجود آورد. به منظور حفظ برتری نظامی آمادگی لازم به عمل آورد. نقاط قوت و ضعف دشمن را بررسی، و براساس آن راهکار تعیین می کرد، تا رزمندگان مقاومت همواره ابتکار عمل را در دست داشته باشند. به رزمندگان مقاومت اجازه نمی داد توسط اسرائیلی ها غافلگیر شوند.
براساس تاکتیک های نظامی که آموخته بود، به رزمندگان مقاومت توصیه می کرد همیشه در حال آماده باش باشند، و از امکانات و تجهیزات کافی برخوردار بوده باشند. او پس از عقب نشینی اسرائیل از جنوب لبنان در سال 2000، به تهیه تجهیزات و جنگ افزارهای پیشرفته مبادرت کرد. زیرا آن مرحله تاریخی را که خیلی مهم، و سرنوشت ساز می دانست، و از میزان آمادگی ارتش رژیم صهیونیستی برای حمله مجدد به لبنان آگاهی داشت.

پیوستن به تشکیلات حزب اللّه

در آن مرحله تشکیلات حزب اللّه برای پیوستن عماد مغنیه هنوز به نحو محسوس و کامل سازماندهی نشده بود. ولی پس از تأسیس حزب اللّه عماد به صفوف آن پیوست و مسئولیت تشکیلات انقلابی و حفاظتی فضل اللّه را به برادرش جهاد واگذار کرد. در سال 1987 سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا(سیا) با همکاری سرویس های اطلاعاتی برخی دولت های عربی و مزدوران محلی لبنان طرحی را برای ترور علامه سیدمحمد فضل اللّه تدارک دیدند. این طرح در برابر مسجد امام رضا در محله پرجمعیت بثرالعبد به مورد اجرا گذاشته شد که در نتیجه آن، انفجار مهیبی روی داد و 70 شهروند لبنانی از جمله جهاد مغنیه برادر عماد مغنیه به شهادت رسیدند.
انیس نقّاش کارشناس لبنانی مسائل راهبردی در گفت و گو با خبرنگار شاهد یاران گفته است: «پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، عماد مغنیه 20 سال سن داشته است. در آن مرحله او را به مسئولان سفارت جمهوری اسلامی ایران در بیروت معرفی کردم. عماد مغنیه در پی این معرفی برای اولین بار به تهران آمد و در دیدار با برخی فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به بحث و رایزنی پرداخت. در پی اعزام نیروهای سپاه به لبنان در سال1982 دیدارها و گفت و گوهای عماد با مقام های نظامی جمهوری اسلامی از سر گرفته شد، و او در زمینه ارائه طرح های راهبردی برای مبارزه با اشغالگران صهیونیست شجاعت و مهارت کم نظیری از خود نشان داد».
در زمانی که جنگ های داخلی لبنان به اوج رسیده بود، اسرائیل نیز در سال1982 به بهانه اخراج نیروهای جنبش مقاومت فلسطین از لبنان به این کشور حمله کرد. در پی این حمله گسترده و غافلگیر کننده بحران و ناامنی سرتاسر لبنان را فرا گرفت، همه ادارات و نهادهای دولتی فرو پاشیدند، و دهها تن از سیاستمداران و دولتمردان از کشور گریختند. تنها مناطقی که امنیت داشتند و زندگی عادی خود را می گذراندند، مناطق مسیحی نشین شرق بیروت بودند. چرا که بسیاری از احزاب مسیحی مستقر در شرق بیروت که گرداننده دولت لبنان بودند با اسرائیل برای اخراج مبارزان فلسطینی از کشورشان سازش کرده بودند، و آتش جنگ به آن مناطق سرایت نکرده بود.
در چنین شرایطی شیعیان لبنان که از طرف جنوب تحت تعقیب و اشغال نظامیان صهیونیست و از طرف شمال در محاصره شبه نظامیان مسیحی و نیروهای حزب فالانژ قرار داشتند، به تشکیل و سازماندهی خود پرداختند. سه ماه از حمله اسرائیل به لبنان نگذشته بود که نیروهای چند ملیتی متشکل از تفنگداران آمریکایی، انگلیسی، چتربازان فرانسه و ایتالیا به منظور آرام کردن اوضاع و تحمیل دولتی دست نشانده در لبنان و تلاش برای امضای موافقتنامه صلح میان بیروت و تل آویو در مناطق گوناگون مسلمان نشین غرب بیروت استقرار یافتند.
در این میان احزاب و نیروهای ملی و اسلامی به منظور دفاع از خود در برابر متجاوزان و نجات کشور، عملیات مقاومت مسلحانه را بر ضد اشغالگران آغاز کردند. یکماه از آغاز این عملیات نگذشته بود که اسرائیلی ها تا منطقه خلده در10 کیلومتری جنوب بیروت عقب نشینی کرده و نیروهای چند ملیتی نیز فرار را بر قرار ترجیح دادند.



آغاز مبارزه خستگی ناپذیر

لبنان در سال های1982-1983 دوران پر التهابی را پشت سر گذاشت. در سال1982 پایگاه نیروی دریایی آمریکا (مارینز) در نزدیکی فرودگاه بیروت در جریان یک عملیات شهادت طلبانه منفجر شد و در جریان آن 241 نظامی آمریکایی کشته شدند. چند روز بعد ساختمان قرارگاه چتربازان فرانسوی در بیروت به هوا رفت، و در نتیجه آن58 سرباز کشته شدند. دیری نپایید که پایگاه فرماندهان نظامیان صهیونیست در منطقه البرج الشمالی در نزدیکی شهر صور در جنوب لبنان توسط شهید احمد قصیر منفجر گردید، که حدود200 افسر و درجه دار اسرائیلی به هلاکت رسیده و یا زخمی شدند. در اوایل سال1983 سفارت آمریکا در منطقه عین المریسه در بخش غربی ساحل بیروت طی یک عملیات شهادت طلبانه منفجر گشت و حدود63 آمریکایی و لبنانی شاغل در آن به قتل رسیدند.
اهمیت این عملیات زمانی آشکار می شود که نیروهای جنبش مقاومت فلسطین در برابر تهاجم ارتش اسرائیل به سادگی از جنوب لبنان فرار کردند. مقام های آمریکا و فرانسه در پی این عملیات عماد مغنیه را مسئول برنامه ریزی و اجرای آن ها معرفی کردند، از آن روز نام عماد مغنیه در فهرست افراد تحت تعقیب سرویس های اطلاعاتی و جاسوسی آمریکا و فرانسه قرار گرفت. رونالد ریگان رئیس جمهوری وقت آمریکا طی سخنانی هنگام ورود پیکرهای سربازان مقتول آمریکایی به واشنگتن به مردم کشورش قول داد که دولت آمریکا اگر صد سال هم بگذرد عماد مغنیه را تعقیب و به مجازات خواهد رساند. همه این رویدادها در شرایطی اتفاق افتاد که عماد مغنیه بیست و سومین سال تولدش را پشت سر گذاشته بود. عملیات کیفی ضدغربی و ضداسرائیلی در سرنوشت و آینده مقاومت در لبنان تأثیر بارزی بر جای گذاشت. دستاوردهای این عملیات بیش از انتظار عماد مغنیه و اسلامگرایان لبنان چشمگیر بود، زیرا معادلات سیاسی منطقه را بکلی دگرگون، و محاسبات بین المللی را نقش بر آب کرد.
در پی این عملیات کوبنده، عماد مغنیه کمی به استراحت و پنهان کاری و بازسازی تشکیلات خویش نیاز داشت. اما او در مرحله استراحت نیز آرام ننشست. به باروری تیم عملیاتی مخصوص خود پرداخت. آن روزها از دست دولت لبنان کاری ساخته نبود، و حرف اول را حاج رضوان می زد و نه آمریکا و اسرائیل. کسانی که با او همکاری می کردند، بی چون و چرا فرمانبر دستورات او بودند. او را فرمانده و راهنمای خود می دانستند. ولی آمریکا و اسرائیل از بلاهایی که در سال های 1982-1984 بر سرشان در لبنان آمده بود عبرت نگرفته و به اجرای توطئه و دسیسه چینی در لبنان ادامه دادند، و این سبب شد حاج رضوان دوباره به صحنه بازگردد.
منابع امنیتی غربی در تجزیه و تحلیل عملیات حاج رضوان چنین گفته اند: «روزی سر و کله عماد مغنیه از پنجره اطاق خلبان هواپیمای مسافربری آمریکایی (A.W.T ) در فرودگاه بیروت ظاهر شد. دو مبارز لبنانی به نام های حسن عزالدین و علی عطوی در این اقدام به او کمک می کرده اند. آمریکایی ها با تقاضاهای عماد مغنیه به شدت مخالفت کردند، ولی پس از گذشت سه روز، و زمانی که از تأمین خواسته های ربایندگان خبری نشد. ناگهان پیکر یکی از افسران نیروی دریایی آمریکا که مسافر این هواپیما بوده در برابر دوربین های نمایندگان رسانه های خبری و خبرگزاری های دنیا از درب هواپیما به زمین فرودگاه پرتاب شد، و آنگاه آمریکایی ها به خواسته های عماد مغنیه ترتیب اثر دادند».
محافل اطلاعاتی و رسانه های غربی در طول25 سال گذشته شایعات و یاوه گویی های فراوانی درباره عماد مغنیه منتشر کردند، که هیچ کدام آن ها باور کردنی نیست. هرگاه انفجاری در گوشه و کنار جهان روی می داد، رسانه های اسرائیلی و غربی به گونه ای زیرکانه آن را به عماد مغنیه نسبت می دادند. با وجودی که هیچ جریانی حاضر نبود مسئولیت این انفجارها را بر عهده گیرد و یا دست داشتن در آن را تکذیب کند. رسانه های غربی از آغاز دهه نهم از قرن بیستم همواره ادعا می کردند که عماد مغنیه با گذرنامه های جعلی و با اسامی مستعار به کشورهای مختلف سفر می کرده است. در یکی از این گزارش ها آمده است که او در خلال سال های 1990 و1997 در دو نوبت چهره اش را با عمل جراحی ترمیمی تغییر داده است. رسانه های وابسته به محافل غربی و صهیونیستی در ادامه ادعاهای دروغین و به منظور مخدوش کردن چهره حزب اللّه لبنان درصدد برآمدند آمریکا را به حمله به پایگاههای حزب اللّه تشویق نمایند. این رسانه ها پس از حمله آمریکا به افغانستان و سرنگونی رژیم طالبان، ادعا کردند که عماد مغنیه در زمانی که اسامه بن لادن رهبر سازمان القاعده در خارطوم بسر می برده با هواپیمای مسافربری به سودان رفته و درباره برنامه ریزی راههای اجرای عملیات گسترده بر ضد آمریکایی ها در مناطق گوناگون جهان بحث و رایزنی کرده است. رسانه های غربی نوشتند که عماد مغنیه در این دیدار آمادگی خود را برای انتقال تخصص و تجربیات حزب اللّه به نیروهای القاعده اعلام کرده، و بن لادن نیز متقابلا موافقت کرده در ازای این همکاری، اسلحه و تجهیزات نظامی پیشرفته در اختیار حزب اللّه قرار دهد.
در گزارش های ضد و نقیض محافل امنیتی غربی گفته شده که در پی موفقیت عملیات مسلحانه این مبارز لبنانی در سال های1982 تا1984 دولت های آمریکا و فرانسه نام عماد مغنیه را در صدر فهرست افراد تحت تعقیب دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی خود قرار دادند، و به منظور شناسایی و بازداشت او جایزه25 میلیون دلاری تعیین کردند. فرانسه نیز وانمود می کرد که در جستجوی این شبح لبنانی است اما هر دو کشور یاد شده به بهانه های گوناگون از جمله ترس از پیامدهای بازداشت مغنیه، ادامه جستجوی او را متوقف کرده و این مأموریت را به سرویس های امنیتی و جاسوسی رژیم صهیونیستی و برخی دولت های مرتجع عرب موکول کردند.
در همان حال برخی منابع امنیتی لبنان، تعیین جایزه25 میلیون دلاری برای بازداشت مغنیه را واکنش دولت آمریکا به همکاری علنی او با حزب اللّه لبنان دانسته اند. به این دلیل که سید حسن نصراللّه پس از انتخاب به دبیر کلی حزب اللّه، عماد مغنیه را به فرماندهی واحدهای نظامی مقاومت اسلامی برگزید. منابع گوناگون خبری هم در آن مرحله خبر دادند که سرویس های جاسوسی رژیم صهیونیستی پس از ربوده شدن دو نظامی اسرائیلی در جنوب لبنان در سال1986 و ناتوانی برای آزادی شان، محافل امنیتی آمریکا را به اختصاص جایزه 25 میلیون دلاری تشویق کردند. در همان حال سرویس های امنیتی و جاسوسی مربوط به42 کشور جهان برای بازداشت و یا قتل او بسیج شده بودند.
عماد مغنیه هنگام تحصیل در حوزه علمیه علامه سید محمد حسین فضل اللّه با شهید شیخ راغب حرب و شیخ عبدالکریم عبید و بسیاری از روحانیون شیعه و سنی جنوب لبنان آشنا شده بود. مدتی از اشغال لبنان در تابستان سال 1982 نگذشته بود که افراد یاد شده با همکاری یکدیگر طرح کنترل منطقه نبطیه را تدارک دیدند. شهر نبطیه در منطقه مرکزی استان جنوب لبنان قرار دارد، و نقطه ارتباطی بخش ساحلی با بقاع غربی را تشکیل می دهد. بقاع غربی یک منطقه استراتژیک است که در مثلث مرزی لبنان و سوریه و فلسطین اشغالی واقع شده است.
هدف عماد مغنیه و همرزمان او از تمرکز در منطقه نبطیه، گشودن خطوط تماس با نظامیان اسرائیلی و کنترل خطوط ارتباطی بخش های شرقی و غربی جنوب لبنان به ویژه ارتفاعات استراتژیک اقلیم التفاح بود، و این چیزی نبود که به آسانی به دست بیاید. آنان جنگ را از محور کفر شوبا در ارتفاعات منطقه جزین آغاز کردند و سپس به روستاهای کفر ملکی، کفر حونه، جرجوع، جباع، حبوش و عربصالیم پیشروی کرده تا سرانجام به مناطق مشرف بر شهر نبطیه رسیدند. هنگامی که جنوب لبنان به اشغال اسرائیلی ها در آمد، از عملیات بزرگ مسلحانه خبری نبود. گاهی عملیات پراکنده در برابر اشغالگران همچون عملیات رستوران ویمبی در خیابان الحمراء در مرکز تجاری بیروت و نبردهای جاده بیروت- صیدا در محور خلده اتفاق می افتاد. اما عماد مغنیه جنگ های چریکی و پارتیزانی را به روش هایی که در اروپای شرقی بر ضد نازی ها و در برخی کشورهای شرق آسیا همچون ویتنام معمول بود آغاز کرد. البته اجرای اینگونه عملیات به بسیج جوانان و آماده سازی آنان نیاز داشت، که روحانیون مبارز جنوب همچون شهید شیخ راغب حرب این مأموریت را بر عهده داشتند. نیروهای مقاومت در این نبردها ضربات سختی به اشغالگران اسرائیلی و مزدوران محلی آنان وارد آوردند.
در پی پیروزی ها و دستاوردهایی که رزمندگان مقاومت کسب کردند، برای همه تحلیلگران نظامی آشکار شد که عماد مغنیه اندیشه ها و نظریه های استراتژیک در ذهن خود دارد. تا جایی که در یکی از مراحل نبرد رهایی بخش تصمیم گرفته بود ارتفاعات شویفات و عرمون و الدامور در جنوب بیروت را آزاد، و آن محورها را به شهر صیدا که مرکز اداری جنوب لبنان می باشد وصل کند. چرا که گفته شده بود انواع تجهیزات و سلاح های رزمندگان مقاومت فلسطین در این منطقه مخفی شده است، انبارهای اسلحه نهفته در مراحل گوناگون اشغال جنوب لبنان و پس از آزادی آن همواره مورد حمله های هوایی جنگنده های رژیم صهیونیستی قرار می گرفته است.
مهارت و شایستگی و اندیشه راهبردی عماد مغنیه برای پایان دادن به جنگ و برادر کشی میان نیروهای سازمان آزادی بخش فلسطین، و جنبش امل در منطقه مغدوشه به روشنی تجلی یافت. مغدوشه نام تپه ای با موقعیت استراتژیک و مشرف بر اردوگاه آوارگان فلسطینی عین الحلوه در جنوب شهر صیدا می باشد. نیروهای فلسطینی و جنبش امل در سال 1986 و در اوج جنگ های داخلی لبنان در صدد بر آمدند این تپه استراتژیک را به تصرف خود درآورند. حاج رضوان به منظور جلوگیری از درگیری و برادر کشی میان فلسطینی های هوادار یاسر عرفات رئیس پیشین سازمان آزادی بخش فلسطین و جنبش امل چند گردان از رزمندگان مقاومت اسلامی را میان طرفین درگیر مستقر کرد، و از بروز فاجعه بزرگ میان گروه های متخاصم لبنانی و فلسطینی در این منطقه جلوگیری به عمل آورد. در حقیقت فهرست اتهامات غربی ها به حاج رضوان بسیار طولانی است. در دورانی که بحران داخلی لبنان به اوج رسیده بود. گفته شد که ارزیابی سرویس های اطلاعاتی غربی نشان می دهد که آقای لوئی دولامار سفیر فرانسه در بیروت بطور مستقیم به دست عماد مغنیه به قتل رسیده است. با وجودی که حزب الدعوه اسلامی عراق، در واکنش به اعدام جمعی هواداران خود توسط رژیم صدام و نیز در اعتراض به حمایت های همه جانبه فرانسه از رژیم حزب بعث، آقای دولامار را به قتل رساند، ولی چون این حادثه در بیروت اتفاق افتاد محافل امنیتی غربی مدعی شدند که سفیر فرانسه توسط عماد مغنیه به قتل رسیده است.
حزب الدعوه اسلامی در آن برهه به شدت با رژیم حزب بعث عراق درگیر بود، و تداوم حکومت صدام را از کمک های آمریکا و فرانسه و شیخ نشینان عرب خلیج فارس ناشی می دانست. حزب الدعوه در واکنش به این حمایت های همه جانبه و سکوت محافل سیاسی غرب نسبت به جنایت های مستمر صدام در عراق، در سال1984 سفارتخانه های آمریکا و فرانسه را در کویت منفجر کرد، ولی محافل امنیتی کویتی و غربی اعلام کردند که گروه های وابسته به عماد مغنیه عامل انفجار سفارتخانه های کشورهای مزبور بوده اند. از سوی دیگر مقام های امنیتی کویت عماد مغنیه را مسئول ربودن یک فروند هواپیمای مسافربری کویتی و قتل دو سرنشین آمریکایی آن عنوان کردند.
پس از شهادت حاج رضوان در منطقه کفر سوسه در جنوب شهر دمشق اخبار ضد و نقیض فراوانی درباره دست داشتن او در بسیاری از عملیات ضد صهیونیستی منتشر گردید، که با هیچ عقل و منطق سازگار نمی باشد. در برخی از این گزارشها تصریح شده که عماد مغنیه در واکنش به ترور شهید سید عباس موسوی دبیر کل پیشین حزب اللّه توسط رژیم صهیونیستی، سفارت اسرائیل در بوئنوس آیرس پایتخت آرژانتین در سال1992 و مجمع یهودیان آرژانتین را در سال 1994 منفجر کرد که در نتیجه آن دو عملیات حدود200 یهودی کشته شدند. همچنین در برخی گزارش ها آمده است هنگامی که خوابگاه کارشناسان نظامی آمریکا در شهر نفت خیز الخبر در شرق عربستان سعودی در سال 1996 منفجر شد و در جریان آن19 آمریکایی کشته شدند، دولت آمریکا این اقدام را از همکاری عماد مغنیه با سازمان القاعده ناشی دانست. اما تاکنون هیچ سر نخ قطعی از عاملان این انفجار به دست نیاورده است.
افزون بر آن، محافل اطلاعاتی آمریکا و رژیم صهیونیستی، عماد مغنیه را به جرم ادامه مقاومت و جهاد خستگی ناپذیر و برنامه ریزی و اجرای عملیات های گوناگون ضد صهیونیستی متهم کردند. این مجاهد نستوه که در طول حیات پربرکت خود دوست نداشت در برابر دوربین عکاسان رسانه های اطلاع رسانی ظاهر شود. او را با نام و کنیه های مختلفی معرفی می کردند. در طول 25 سال گذشته دهها اقدام تروریستی از سوی سازمان های امنیتی رژیم صهیونیستی به منظور ترور ایشان ناکام می ماند، یا هر بار شخص مشابهی مورد سوءقصد قرار می گرفت. اگر چه در برخی موارد، سوءقصدها مستقیما به شخص حاج رضوان نشانه گیری می شد، اما او با هشیاری و زیرکی همیشگی اش جان سالم به در می برد. تلاش های ناکام موساد برای شناسایی محل کار و زندگی عماد مغنیه و جلوگیری از اجرای برنامه ها و حرکت های او همواره به یک معمای پیچیده تبدیل شده بود. به نحوی که موفقیت های پی در پی حزب اللّه در عملیات نظامی خود ضعف بیش از پیش موساد را در حل این معما آشکار می ساخت.
محافل جاسوسی و امنیتی آمریکا، روزی عماد مغنیه و اسامه بن لادن رهبر سازمان القاعده و عبدالقدیر خان سازنده بمب هسته ای پاکستان را خطرناکترین سه مرد روی کره زمین عنوان کردند. صرفنظر از بن لادن که پیروان او با اقدامات تروریستی شان افراد غیر نظامی و شهروندان بیدفاع را به قتل می رسانند، و در دل مردم سرتاسر جهان رعب و وحشت می آفرینند، ولی شهید عماد مغنیه در راه آزادی میهن و دفاع از اعتقادات مردم کشورش در برابر تجاوزگری های آمریکا و اسرائیل مبارزه می کرد. او با اعتقاد بر این ایده که «هیچ چیز ناممکن نیست جوانان پرشور و انقلابی را به تلاش برای آزادی لبنان و فلسطین تشویق می کرد. دامنه عملیات مسلحانه او هرگز از مرزهای جغرافیایی لبنان و فلسطین فراتر نرفت و محافل و رسانه های صهیونیستی و غربی که اتهامات ناروایی به او بستند، یاوه گویی بیش نبوده است.
مهمترین جرم عماد مغنیه این بود که با سازماندهی عملیات شهادت طلبانه در اوایل سال های دهه هشتم از قرن بیستم همه توطئه های آمریکا و اسرائیل را در لبنان و منطقه نقش بر آب کرد... محاسبات آنان را به هم ریخت و کشورش را از وابستگی نهایی به اسرائیل نجات داد... تنها به این دلیل او را به شهادت رساندند و از او انتقام گرفتند، که با توانمند سازی مقاومت اسلامی لبنان یکی از بزرگترین ارتش های منطقه را در جریان جنگ 33 روزه سال 2006 شکست داد.

عماد مغنیه از نگاه رزمندگان مقاومت

حاج رضوان یکی از شخصیت های جدال برانگیز و گرداننده تشکیلات نظامی مقاومت اسلامی شاخه نظامی حزب اللّه لبنان بود. از میان هزاران رزمنده مقاومت، تعداد کمی او را می شناختند و یا نامش را شنیده بودند. چه بسا هویت او نیز برای بسیاری از فرماندهان ستاد مقاومت که به طور مستقیم با او همکاری داشتند روشن نبود. گفته شده که اعضای حزب اللّه و رزمندگان مقاومت هنگام دیدار با سید حسن نصر اللّه دبیر کل حزب اللّه اشک شوق در چشمان شان حلقه می زده است، اما هرگاه نام عماد مغنیه به گوششان می رسیده بدن شان به لرزه در می آمده است. در ستادهای عملیاتی و فرماندهی مقاومت نیز افراد اندکی او را از نزدیک می شناختند، و به ندرت با او دیدار و مشورت کرده اند. کسانی هم که توفیق نصیب شان شده و یکی دو بار حاج رضوان را دیده اند، ترجیح داده اند هرگز راز دیدار با مرد 25 میلیون دلاری را فاش نکنند. چرا که آمریکا برای شناسایی او این مبلغ را پیشکش کرده بود.
در محافل بازتر حزب اللّه، عماد مغنیه را سایه و شبح توصیف می کردند. چه بسا بسیاری از اعضای حزب به منظور رد گم کردن، و فریب دشمن وانمود می کردند که عماد مغنیه یک شخصیت فرضی است و وجود واقعی ندارد. برخی از اعضای پایین تر حزب اللّه نیز نسبت به نقش او در پیروزی های چشمگیر مقاومت اسلامی بر اسرائیل شک و تردید ایجاد می کردند. ولی محافل امنیتی، و سرویس های جاسوسی اسرائیل او را شناخته بودند. سازمان موساد از حاج عماد کینه های زیادی به دل داشت. او را کابوسی می نامید که خواب راحت را شبانه روز از اسرائیلی ها ربوده است. در همین حال سازمان ها و سرویس های جاسوسی کشورهای گوناگون جهان عماد مغنیه را «روباه» نامیده بودند.
جوانان و رزمندگان مقاومت اسلامی براساس اعتقادات و باورهای دینی شان عماد مغنیه را یکی از سربازان گمنام امام زمان(عج) توصیف می کردند. این توصیف دلایل معنوی و اخلاقی فراوان دارد. واقعیتی است که رزمندگان مقاومت به آن ایمان کامل دارند. این باورها را برگرفته از اهداف عاشورا و قیام سرور شهیدان حسین بن علی(ع) و عشق به اهل بیت(ع) می دانند.
یکی از فرماندهان مقاومت جزئیات یکی از دیدارهای حاج رضوان از جبهه های جنوب لبنان را چنین بازگو کرده است: «باور کنید هنگامی که به جبهه می آمد از او وحشت داشتیم. اثر حضور او میان رزمندگان بیش از تأثیرگذاری سید نصراللّه بود. روزی به شوخی به او گفتم که برخی رزمندگان هنگام حضور نصراللّه در جبهه هابا شوخی به ایشان می گویند که دستورات شان را به طور دقیق به اجرا نمی گذارند. اما هرگز جرأت ندارند از دستورات حاج عماد سرپیچی کنند. از عماد مغنیه خواستم روی کاغذ سفید برای من امضا کند، تا امضای او را به رسم یادگاری نگه دارم. خودکار را به دست گرفت و امضا کرد، و به رزمندگان حاضر گفت که امکان ندارد کسی امضای او را جعل کند. اگر جعل کننده به آسمان ها هم فرار کند او را پایین می آورد».
عماد مغنیه به مدت 25 سال خواب را از چشمان اسرائیلی ها ربوده بود. سرویس های جاسوسی موساد و شاباک میلیون ها دلار هزینه کردند تا به او دسترسی پیدا کنند. اسرائیلی ها در سال1994 توانستند فؤاد برادر کوچکتر او را در بخش جنوبی بیروت که پایگاه مردمی حزب اللّه می باشد ترور کنند. یک مزدور محلی اسرائیل به نام احمد الحلاق خودروی فؤاد مغنیه را بمب گذاری کرد و به نوار اشغالی جنوب گریخت. حزب اللّه با همکاری اداره اطلاعات ارتش لبنان موفق شد احمدالحلاق را که به روستای اشغال شده جنوب فرار کرده بود، فریب دهد و به بیروت احضار کند. سپس دادگاه نظامی لبنان پس از بازجویی و محاکمه در زندان رومیه بیروت او را اعدام کرد.
جزئیات و مشخصات انواع سلاح ها و جنگ افزارهای دشمن را خوب شناخته بود. امتیازات و ویژگی های تانک های پیشرفته مرکاوا را تشریح می کرد. او می گفت که سپر این تانک ها به قدری ضخیم است که موشک «آر پی جی هفت جوابگوی آن نیست، و برای از کار انداختن این نوع تانک ها باید موشک های کورنیت ساخت روسیه تهیه کرد. مشخصات جنگنده های رژیم صهیونیستی را خوب شناخته بود، و برای نداشتن موشک های ضد هوایی به منظور مقابله با این جنگ افزارها افسوس می خورد. نظر به اینکه مقاومت اسلامی برای تهیه موشک های ضد هوایی پیشرفته با مشکل جدی مواجه بود حاج عماد مغنیه به تأمین موشک های زمین به زمین با بردهای مختلف روی آورد. اکنون سرتاسر سرزمین های اشغالی فلسطین در تیررس این موشک ها قرار دارد. او بر این باور بود که جنگ با رژیم صهیونیستی جنگ بقاست... از جنگ های سرنوشت ساز منطقه است. به همین دلیل واحدهای رزمی چریکی و در عین حال تشکیلات نظامی کلاسیک و بسیار منظم آماده کرده بود. در مدت شش سالی که از آزادی جنوب لبنان در سال 2000 تا سال2006 گذشت تحول بزرگی در سازماندهی مقاومت اسلامی و مجهز شدن این جنبش به انواع تجهیزات پیشرفته نظامی به وجود آمد.
برخی صاحبنظران عقیده داشتند که با شهادت حاج رضوان خسارت جبران ناپذیری بر حزب اللّه وارد آمده است، ولی سیدحسن نصراللّه این طرز فکر را به شدت رد نموده و خاطرنشان ساخت که مقاومت اسلامی هزاران عماد مغنیه در اختیار دارد. آموزه ها و راهکارهای او در سرتاسر منطقه فراگیر شده است. مجاهدان فلسطینی و انقلابیون عرب اکنون او را الگو و سرمشق خود قرار داده اند. تاکتیک ها و روش هایی که نیروهای مقاومت فلسطین در رویارویی با تهاجم نظامیان صهیونیست به غزه در سال2008 به کار گرفتند و از پیشروی آنان به عمق نوار غزه جلوگیری کردند برگرفته از راهکارها و تاکتیک های حاج عماد مغنیه بوده است. رژیم صهیونیستی که در پنجم ژوئن سال 1967 با چهار کشور عربی وارد جنگ شد و بخش های وسیعی از سرزمین های آن ها را به اشغال درآورد، در جنگ سال 2008 نتوانست به آسانی نوار غزه را به تصرف خود در آورد. اکنون هم نمی داند با حزب اللّه لبنان چه برخوردی باید داشته باشد. هم اینک به برکت خون حاج رضوان، روح شهادت و ایثارگری در خاورمیانه فراگیر شده است.
برخی منابع مستقل و نزدیک به حزب اللّه گفته اند که عماد مغنیه پس از جنگ33 روزه سال 2006 بیشتر فعالیت های خود را در خارج لبنان متمرکز کرد. کوشید تجربیات و آموزه های خود را به جنبش های مقاومت در عراق و فلسطین منتقل نماید. به همین دلیل میان کشورهای منطقه در حال رفت و آمد بود، و ناگزیر با بسیاری از عوامل سازمان ها و جنبش های مقاومت که برخی شان مسائل امنیتی را به طور دقیق رعایت نمی کردند، تماس داشت. مسئله دیگر این است که وجود امنیت نسبی در سوریه نمی توانست امنیت جانی او را تامین کند. و این یک نقطه ضعف به شمار می رفت و پیامد ناگوار برجای گذاشت.


ماهنامه شاهد یاران، شماره 49
نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار