ترور حاج رضوان سر آغاز جنگ بی پایان

کد خبر: ۲۰۵۳۴۱
تاریخ انتشار: ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۲ - ۰۸:۳۱ - 16May 2013

فرماندهان نظامی و مسئولان سیاسی اسرائیل حق دارند نسبت به موقعیت اقدام تروریستی شان مبنی بر ترور فرمانده نظامی حزب اللّه، و مقاوم برجسته شهید عماد مغنیه شادی و فخرفروشی کنند. چرا که حزب اللّه با مقاومت و پایداری اسطوره ای در طول 25 سال گذشته شکست ذلت باری بر ارتش تحمیل کرده، تا جایی که رئیس کمیته حقیقت یاب اسرائیل (کمیته وینودگراد) به ناکامی های سیاسی و نظامی و اطلاعاتی این رژیم در جریان جنگ 33 روزه ژوئیه سال2006 اعتراف کرد. در این جنگ چند هزار رزمنده وابسته به یک حزب کوچک شبه نظامی، در برابر ارتش تا دندان مسلح و مجهز به انواع سلاح های پیشرفته ساخت آمریکا و با تکنیک مدرن در زمینه های گوناگون حدود پنج هفته مقاومت کردند، و این ارتش را با شکست مفتضحانه مواجه کردند که در تاریخ 60 ساله رژیم صهیونیستی سابقه نداشته است.
به درستی که آمریکا و اسرائیل عماد مغنیه را مسئول اصلی پیروزی بزرگ حزب اللّه لبنان در جنگ سال 2006 و مسئول مستقیم اجرای یک رشته عملیات کیفی می دانستند که در نتیجه آن صدها سرباز آمریکایی و اسرائیلی کشته شدند، تا جایی که برای شناسایی عماد و محل زندگی او جایزه 25 میلیون دلاری تعیین کردند. به همین دلیل با کمک برخی سرویس های جاسوسی و امنیتی منطقه او را یافته و به طرز فجیعی به شهادت رساندند.
شکی نیست که شیوه راهیابی به این هدف بزرگ و انتخاب زمان و مکان اجرای این طرح تروریستی یک دستاورد بزرگ برای اسرائیل تعبیر می شود. اما اکنون این پرسش مطرح است که اسرائیل چگونه قادر خواهد بود خود را از واکنش حزب اللّه و مقاومت اسلامی مصون بدارد؟ آقای سیدحسن نصر اللّه دبیر کل حزب اللّه اعلام کرد که دشمن صهیونیستی با ترور حاج رضوان راه جنگ بی پایان را در برابر خود گشوده است.

اسرائیل با این اقدام در صدد بود به افکار عمومی یهودیان وانمود کند که شکست در جنگ سال 2006 را با ترور عماد مغنیه جبران کرده، و از طرفی قدرت بازدارندگی خود را باز یافته است. اما فروپاشی پی در پی شبکه های جاسوسی موساد در لبنان، نشان داد که اسرائیل بدون همکاری سرویس های امنیتی برخی دولت های عرب توانایی چنین کار بزرگی را نداشته است. شاید بتوان گفت که ترور شهید عماد مغنیه در نتیجه سهل انگاری و یا وجود خلل در تدابیر امنیتی معمول در حزب اللّه بوده که می بایست هر چه سریعتر به آن رسیدگی کرد، تا در آینده خسارت های سنگین و جبران ناپذیر و دشمن شاد بر این حزب وارد نیاید.

انگیزه و اهداف اسرائیلی ها از ترور مغنیه بسیار روشن است. آن ها با این عملیات تروریستی در صدد بودند در درجه اول اعتبار و حیثیت ارتش را پس از شکست در جنگ33 روزه باز یابند، و در درجه دوم می خواستند نظریه بازدارندگی ارتش را که در جنگ مزبور به شدت لطمه خورده بود بازسازی کند. مقاومت اسلامی لبنان در آن درگیری نابرابر توانست از یک جهت جنگ را طولانی تر کند، و از جهت دیگر توانست جبهه جنگ را به داخل سرزمین های اشغالی فلسطین بکشاند. سوم این که موفق شد تا آخرین لحظه جنگ ابتکار عمل را در دست داشته باشد. دبیرکل حزب اللّه پیش از آغاز جنگ به اسرائیلی ها هشدار داده بود که امکان دارد آغازگر جنگ باشند، اما هیچ نقشی در سرنوشت روند جنگ و توقف آن نخواهند داشت. بنابراین ترور عماد مغنیه نشان داد که اسرائیل با اقدام احمقانه بزرگی که مرتکب شد نمی خواهد بپذیرد که شکست خورده، بلکه خود را برای جنگ در آینده آماده می کند، تا حیثیت از دست رفته اش را بازیابد. اسرائیل جز منطق جنگ و قدرت به هیچ اعتقاد ندارد. اگر هم نتواند با زور و قدرت به اهدافش برسد، از نهایت قدرت نظامی و سلاح کشتار جمعی استفاده می کند.

یکی از بزرگترین نشانه های قلدری و زور مداری اسرائیل پیش از حادثه ترور عماد مغنیه، بمباران یکی از مراکز دوردست سوریه، و ادامه حمله های هوایی به نوار غزه و تهدید مستمر به جنگ ویرانگر بر ضد حزب اللّه لبنان می باشد. اسرائیل با این شیوه تلاش می کند نقش برتری جویانه و سلطه گرانه در سرتاسر خاورمیانه داشته باشد. به ویژه اینکه اعراب نقش خود را از دست داده اند، و بازیگران جدیدی همچون ایران و ترکیه در صحنه سیاسی منطقه ظاهر شده اند.
یکی از پیامدهای خطرناک و نگران کننده ترور عماد مغنیه چگونگی واکنش دولت آمریکا به این اقدام تروریستی بود. سخنگوی دولت آمریکا این راهزنی بین المللی و نقض حاکمیت یک کشور مستقل را نادیده گرفت و اعلام کرد که با مرگ مغنیه جهان بهتر شده است! آمریکا به عنوان قدرتمندترین کشور جهان که مسئولیت حفظ امنیت و صلح جهانی را بر عهده دارد، در برخورد با موضوع ترور مغنیه موقعیت و مسئولیت خود را زیر پا گذاشت. جا داشت این اقدام تروریستی را که به دور از اصول حقوقی و قضایی انجام شده و در نتیجه آن حاکمیت یک کشور عضو سازمان ملل متحد مورد تجاوز قرار گرفته محکوم می کرد. به موجب قوانین و مقررات معمول سازمان ملل متحد، هیچ کشوری به هیچ وجه حق ندارد به حاکمیت و تمامیت ارضی کشور دیگری از کشورهای عضو سازمان ملل متحد آسیب برساند.

ولی اسرائیل که مورد حمایت همه جانبه و پشتیبانی آمریکا قرار دارد، و خود را مافوق قانون می داند، پس از گذشت چند روز از برگزاری مراسم شادمانی عمومی، و پس از عرض تبریک اعضای پارلمان به ایهود اولمرت نخست وزیر وقت نسبت به موفقیت عملیات ترور مغنیه و نیز ضمن خودداری مقام های این رژیم از بعهده گرفتن مسئولیت قانونی و سیاسی این اقدام تروریستی، اکنون لبخند کنایه دار از چهره مسئولان اسرائیل از بیم انتقام حزب اللّه پنهان شده است. تهدیدات رهبر حزب اللّه و رهبر مقاومت لبنان آقای سیدحسن نصراللّه خواب آسوده را از چشم اسرائیلی ها ربوده است.

نویسندگان، روزنامه نگاران و تحلیلگران رسانه های اطلاع رسانی رژیم صهیونیستی نسبت به پیامدهای این اقدام نابخردانه به شدت ابراز نگرانی کردند. آنان تأکید کردند که ترور عماد مغنیه همه درها را به سوی واکنش حزب اللّه گشوده است. این اقدام نشان داد که اسرائیل از آتش افروزی در منطقه دست برنداشته، و به بحران آفرینی در خاورمیانه ادامه می دهد. اسرائیل با این اقدام به حزب اللّه به اندازه کافی بهانه داده تا اعلام کند که جنگ ژوئیه سال 2006 هنوز پایان نیافته است. اسرائیل مهمتر از همه این بهانه را به حزب اللّه داد تا جنگ را به خارج از سرزمین های لبنان منتقل نماید. این امر باعث شده که مسئولان و منافع اسرائیل در سرتاسر جهان در معرض خطر جدی انتقام گیری حزب اللّه قرار گیرند. در این میان سیدحسن نصراللّه دبیرکل حزب اللّه آمادگی رزمندگان مقاومت را برای رویارویی با هرگونه تجاوز احتمالی دشمن اعلام کرد. ایشان اظهارات خود را تکرار کرد و گفت که اسرائیل با ترور مغنیه کلید شمارش معکوس نابودی خود را روشن کرده است. به این دلیل که با ترور شهید راغب حرب در سال 1984 شمارش معکوس عقب نشینی اسرائیلی ها از بیروت و سرتاسر جنوب لبنان به استثنای نوار اشغالی آغاز شد. همچنین با ترور سیدعباس موسوی دبیرکل پیشین
حزب اللّه در سال 1993 شمارش معکوس آزادسازی نوار اشغالی به استثنای کشتزارهای شبعا آغاز گردید.

مسئولان، سیاستمداران، فرماندهان نظامی، احزاب سیاسی و افکار عمومی اسرائیل، آنگونه که وزیر پیشین جنگ و رئیس ستاد مشترک ارتش و فرمانده منطقه شمال ارتش اسرائیل اعلام کرده بود، همه شان تهدیدهای سیدحسن نصراللّه را جدی گرفته اند. در پی این تهدیدها، کابینه رژیم صهیونیستی با صدور بخشنامه برای ارگان ها و شهروندان اسرائیل و همه یهودیان جهان آنان را به آماده باش عمومی و رعایت احتیاط فراخواند. به همه اسرائیلی ها توصیه شد از سفر به کشورهای عربی در این شرایط حساس خودداری نمایند.

با این وصف این پرسش مطرح می گردد که اگر اسرائیل واقعاً خواهان صلح با اعراب می باشد و برای برقراری صلح گام برمی دارد، چرا عماد مغنیه را ترور کرد؟ مگر نمی داند این گونه اقدامات منطقه را دستخوش عملیات انتقامجویانه قرار می دهد؟ کسانی که بذر نفرت و کینه توزی را در منطقه می پاشند، بی تردید به ترس و وحشت دامن می زنند. حزب اللّه که ستون فقرات مقاومت لبنان را تشکیل می دهد و تاکنون با وعده های صادقانه خود، ارتش اسرائیل را در سال های 2000 و 2006 شکست داده است، اکنون نیز می تواند وعده های خود را عملی سازد. در حال حاضر هیچ توجیهی برای ناباوری تهدیدهای جدی حزب اللّه وجود ندارد. اگر اسرائیل سخنان و تهدیدهای دبیرکل حزب اللّه را باور دارد، چرا ما اعراب آن را باور نداریم؟!
*******

مردی که همیشه «ستاره مقاومت بود...»

سوگنامه معن بشور رئیس کمیته های مردمی لبنان

همانگونه که شناسایی سیما و همه جهت گیری ها و رفت و آمدها و اهداف و برنامه های شهید عماد مغنیه در طول سالیان دراز از سوی شبکه های جاسوسی موساد و سازمان سیا کار آسانی نبوده است. در عین حال هرگونه تلاش برای شناخت زندگی سراسر جهاد و مبارزه خستگی ناپذیر و دستاوردهای 25 ساله این شهید گرانقدر، در روز شهادت او از سوی مراکز پژوهشی و رسانه های اطلاع رسانی جهان آسان نخواهد بود. زیرا این شهید بزرگ در طول حیات خود، پنهان کاری، از خودگذشتگی، فروتنی، مخالفت با هرگونه خودستایی و خودبزرگ بینی را به شدت رعایت می کرد، و با تحقق دستاوردهای چشمگیر، به اسطوره بی نظیر تبدیل شد.
این در حالی است که بسیاری از سیاستمداران برجسته و مبارزان پیشین در روند پیکار سیاسی سه دهه اخیر لبنان، قربانی دنباله روی از تمایلات خود خواهانه و خودستایی شده بودند. ولی نمی دانم شهید عماد مغنیه برادر دو شهید فؤاد و جهاد و همرزم شهدای بزرگ لبنان و فرزند سرزمین شهید پرور جبل عامل را از چه صنف مردانی توصیف کنم؟

یگانه آرزوی این مرد بزرگ، آزادسازی سرزمین های اشغالی جنوب، و تنها هدف او آسیب رساندن به سربازان دشمن بود، تا دشمن در آینده گستاخی یورش مجدد به لبنان را نداشته باشند. او به همه زرق و برق های دنیا پشت کرد، و هیچ پاداش معنوی که حق مسلم همه مبارزان راستین است تقاضا ننمود.
در نیمه هفتم از قرن بیستم. عماد مغنیه که هنوز به سن 20 سالگی نرسیده بود همچون بسیاری از فرزندان نسل آن مرحله به جنبش مقاومت فلسطین پیوست. چرا که در آن مرحله و در دوران ناامیدی ها و شکست های پی در پی دولت های عربی همه رؤیاها و آرزوهای جوانان انقلابی، در انقلاب فلسطین خلاصه می شده است. او پس از فراگیری آموزش های لازم به صف رزمندگان مقاومت فلسطین پیوست و دوش به دوش آنان با اشغالگران جنگید، و تجربه های فراوانی آموخت. این تجربیات را به مقاومت لبنان که امام موسی صدر اولین بنیانگذار آن بوده منتقل کرد. به موازات پیدایش حزب اللّه در پی حمله نظامی صهیونیستی به لبنان در سال 1982، عماد مغنیه در جنگهای شکستن محاصره بیروت از تجربیات پیشین خود استفاده کرد.

پس از ناپدید شدن امام موسی صدر، آموزگار بزرگ عماد مغنیه و پس از خروج مقاومت فلسطین از لبنان، این امکان برای مغنیه وجود داشت که مبارزه را کنار بگذارد و در راهکار سیاسی و فکری خود تجدید نظر نماید، و به زندگی عادی و شخصی خود بازگردد، به ویژه که در نخستین روزهای یورش اسرائیل به لبنان بیشتر مردم این سرزمین چه در جنوب و چه در بقاع احساس سرخوردگی و ناامیدی کرده بودند. اما او به همراه تعداد اندکی از مبارزان سلحشور و متعهد و همرزم خود، راهکار مقاومت را برنامه زندگی قرار داد. او که نقاط ضعف دشمن را شناخته بود، به فرسایش قدرت دشمن اطمینان داشت. به همین دلیل به برنامه ریزی و اجرای عملیات کیفی بر ضد اشغالگران ادامه داد. در نتیجه این عملیات، دشمن خود را در برابر یک مرد استثنائی با مغز استثنائی، ایمان پایدار و خلل ناپذیر، شایستگی بی نظیر و توان بی سابقه، شیوه های نامتعارف و شجاعت غیرعادی یافت. دشمن نیز بر این اساس همه امکانات و توانمندی های خود و امکانات هم پیمانان خود به ویژه آمریکا را به منظور پیگرد این مرد شجاع و با کفایت در سرتاسر دنیا بسیج کرد.

زمانی که عماد مغنیه به صف انقلابیون مقاومت فلسطین پیوست، انتفاضه و مقاومت همگانی و محاصره فلسطین آغاز گردید. او همچون برادرانش فؤاد و جهاد و همرزمانش غالب عوالی، محمد صالح، ابوحسن سلامه و ابوعلی یاسین تلاش خود را روی پشتیبانی از انتفاضه فلسطین متمرکز ساخت. این رزمندگان غیور همکاری و هماهنگی میان جناح های مقاومت لبنان و فلسطین و سایر کشورهای منطقه را یک امر حیاتی می دانستند. هر چند که عماد مغنیه و همرزمانش به همه جریان های فکری و سیاسی و مقاوم درون امت وابسته بودند، اما به ایده مقاومت برای اخراج اشغالگران و گشودن درها بسوی نهضت فراگیر فکری و سیاسی اصالت بخشیدند.


ماهنامه شاهد یاران، شماره 49
نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار