ابعاد شخصیت شهید عماد مغنیه (1)

کد خبر: ۲۰۵۳۵۳
تاریخ انتشار: ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۲ - ۱۱:۰۴ - 16May 2013

درآمد


پس از جنگ 33 روزه ژوئیه سال 2006 یک نویسنده عرب با چاپ مقاله ای ضمن انتقاد از برخورد غیر اصولی رژیم های عرب در برابر پیروزی چشمگیر حزب الله در جنگ با رژیم صهیونیستی نوشت، اگر سیدحسن نصر الله دبیرکل حزب الله لبنان تابعیت یک کشور اروپایی یا غربی را داشت، هیچ شکی نبود که به نشانه سپاس و قدردانی از این پیروزی بزرگ برای او در میادین و پارک های عمومی تندیس نصب می کردند. چندی پیش نویسنده دیگری در واکنش به همکاری و همدستی برخی دولت های عربی با رژیم صهیونیستی در اقدام خائنانه برای ترور فرمانده مقاومت اسلامی لبنان تأکید کرد که حاج عماد مغنیه موجب عزت و سربلندی ملت های مسلمان بوده و اگر چنین شخصیتی تابعیت یکی از کشورهای اروپایی را داشت از او در محافل فرهنگی و سیاسی تجلیل و قدردانی به عمل می آوردند. ولی افسوس که چنین شخصیت هایی در جهان عرب زندگی می کنند، که معیارهای حاکم در آن وارونه است. آقای انیس نقاش کارشناس مسائل راهبردی که از دوران نوجوانی همرزم و همراه حاج عماد مغنیه بوده در این گفت و گو خاطر نشان ساخته که حاج عماد کسی است که سران جنبش های آزادی بخش و بسیاری از شخصیت های مردمی جهان برای او احترام خاص قائل هستند. او در این مصاحبه ابعاد شخصیت زنده یاد فرمانده مقاومت را بازگو کرده که با هم می خوانیم:

اولین سوال را درباره هویت حاج عماد مغنیه آغاز می کنیم. ایشان چه نقشی در جنبش اسلامی لبنان و قضیه فلسطین داشت؟


بسم الله الرحمن الرحیم. شهید حاج عماد مغنیه مشهور به حاج رضوان یکی از فرزندان غیور و شجاع لبنان بود. از زمانی که بحران فلسطین در نیمه قرن گذشته میلادی آغاز شد، و مردم مسلمان و متدین جنوب لبنان گرفتار تجاوزگری های دشمن صهیونیستی شدند، آگاهی ایشان از دوران جوانی با اندیشه اسلامی و آرمان فلسطین شکل گرفت، و فراگیری علوم دینی را از سن 15 سالگی در مدارس دینی علامه سید محمد فضل الله آغاز کرد. جهاد و فؤاد دو برادر کوچکتر عماد نیز این راه را ادامه دادند. عماد مغنیه و دو برادرش از دوران جوانی که جریانات چپگرا و ناسیونالیست در فضای سیاسی لبنان حاکمیت داشتند، به گرایشات اسلامی، و پیگیری مسائل سیاسی و انقلابی و مقاومت ضد صهیونیستی روی آوردند. شهید عماد مغنیه از زمانی که خود را شناخت به انقلاب فلسطین نزدیک شد و در دوره های آموزش نظامی و فرهنگی شرکت کرد، و در زمینه شناخت مسائل سیاسی و مبارزاتی و کسب اطلاعاتی عمومی به کمال مطلوب رسید. در پی حمله رژیم صهیونیستی به لبنان در سال 1982 اوضاع سیاسی و اجتماعی این کشور رو به وخامت گرایید. حضور مقاومت فلسطین و حدود 300 هزار پناهنده فلسطینی در لبنان، برای این کشور مشکل ساز شده بود. همچنین در آن مرحله موضوع بازگشت آوارگان فلسطینی به میهن شان، در محافل سیاسی لبنان و میان احزاب ملی و طوایف مسیحی کشمکش های تندی به وجود آورده بود. اما یورش اسرائیل به لبنان و اشغال بخش وسیعی از خاک این کشور، مسئولیت نیروهای انقلابی و اسلامی را سنگین تر کرد، و همه این تلاش ها روی آزادسازی جنوب متمرکز شد. در این میان جریانات اسلامی لبنان که از انقلابیون فلسطینی پشتیبانی می کردند، ضمن ادامه پشتیبانی، تلاش های فزاینده خود را برای آزادسازی جنوب بکار گرفتند.

آموزش نظامی و پرورش فکری و استعدادهای شهید مغنیه ابتدا همگام با مقاومت فلسطین آغاز شد. چه دلایلی موجب شد که ایشان به مقاومت اسلامی لبنان گرایش پیدا کند؟


در حقیقت حاج رضوان از دو فرهنگ موازی برخوردار بود. یکی فرهنگ دینی و اعتقادی و دیگری فرهنگ سیاسی و انقلابی با گرایش جنگ مسلحانه در چارچوب مقاومت فلسطین. در جنبش فتح مسئله عقیده به هیچ وجه مطرح نبود. هویت فکری و فرهنگی جنبش فتح فقط سیاسی و ملی بوده است. اما حاج مغنیه از زمانی که خود را شناخت فعالیت های خود را با نیروهای اسلامی متعهد آغاز کرد. چرا که در لبنان نیروهای اسلامی سنتی نیز حضور داشتند و به فعالیت های فرهنگی نیز دست می زده اند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و در پی تشکیل حزب الله در لبنان، افراد بسیاری به اسلام و دینداری گرایش پیدا کردند. لذا شهید عماد مغنیه از سنین جوانی به اسلام تعهد داشت و در ردیف اسلامگرایان راستین عمل می کرد.

آیا عماد مغنیه فرهنگ دینی خود را در مکتب علامه سید محمدحسین فضل الله آموخت؟


ایشان در کلاس های درس علامه سید محمد فضل الله شرکت می کرد. اما آموزش های نظامی و سیاسی خود را در کلاس آموزشی بنده در پادگان جنبش فتح آغاز نمود و در چند دوره آموزش نظامی شرکت کرد.

چگونه با شهید مغنیه آشنا شدید؟


زمانی که حاج عماد مغنیه همراه تعدادی از جوانان مبارز لبنانی کوشید به انقلاب فلسطین بپیوندد، با ایشان آشنا شدم. این برادران مبارز تصمیم گرفته بودند در دوره های آموزش نظامی و فراگیری تکنیک های جنگ مسلحانه شرکت کنند، و به انقلاب فلسطین کمک نمایند. این اولین مرحله آشنایی من با شهید عماد مغنیه بود که بیدرنگ به پادگان نظامی پیوست.

رفتار ایشان در پادگان چگونه بود؟


رفتار و کردار حاج عماد در پادگان نشان داد که او یک انسان وارسته و کم نظیر و با دیگران تفاوت دارد. آنچه که شهید عماد مغنیه را از دیگران متمایز ساخته بود، تدین و تعهد او بود. در پادگان دو قشر از نیروهای آموزشی وجود داشت. قشری از برادران متدین لبنانی و قشر دیگری از وابستگان به احزاب و گروه های سیاسی چپگرا و مائوئیست و کمونیست و ملی گرا. شهید عماد مغنیه و شهید شیخ محرم عارفی دو تن از نیروهای متدین آن دوره آموزشی بودند. شیخ محرم عارفی مدت زمان نسبتاً طولانی فرماندهی گردان والفجر در شهر صیدا در جنوب لبنان را بر عهده داشت. این نیروها با اشغالگران صهیونیست می جنگیدند.
نیروهای آموزشی شیعه و سنی در نمازهای مشترک جماعت پادگان شرکت می کردند. نیروهای آموزشی سکولار با نیروهای مذهبی شوخی می کردند و آنان را شیخ می نامیدند.
به رغم تفاوت گرایشات سیاسی و مذهبی نیروهای آموزشی، ولی میان شان الفت و محبت وجود داشت. میزان بسیار بالای آمادگی و استعداد عماد مغنیه و هم رسته های او برای فراگیری انواع تاکتیک های جنگ مسلحانه از دیگر ویژگی های آنان بوده است. آنان می کوشیدند تاکتیک های جنگ مسلحانه و چریکی را خوب بیاموزند.
حاج رضوان دیدگاهها و سخنرانی های مربیان آموزش نظامی را یادداشت می کرد. با اساتید و مربیان به بحث و مناظره می پرداخت. برنامه هایی که در پادگان آموزش داده می شد، راهبردی نبوده و بیشتر جنبه تاکتیکی داشت. اما حاج عماد علاقه داشت شیوه های کمین، هجوم، جنگ و گریز، شناسایی و شیوه پاتک زدن به دشمن را فرا گیرد.

عماد با کدام یک از رهبران سازمان آزادی بخش فلسطین ارتباط داشت؟


در پی پیشرفت هایی که در عملکرد و کیفیت فعالیت های عماد مغنیه حاصل شد، بی درنگ میان ایشان و خلیل الوزیر (ابو جهاد) مرد شماره دو سازمان آزادی بخش فلسطین و سپس با یاسر عرفات(ابو عمار) رئیس سازمان آزادی بخش فلسطین ارتباط برقرار شد. من به علت این که از سال 1980 تا سال 1990 در فرانسه زندانی بودم از رویدادهای لبنان بی خبر بودم. اما پس از آزادی و بازگشت به لبنان و تماس مجدد با حاج عماد بسیار غافلگیر شدم. به رغم بحران های فزاینده ای که در آن 10 سال گریبانگیر لبنان بوده، و در نتیجه آن سازمان آزادی بخش فلسطین از این کشور خارج شده بود، اطلاع یافتم که میان شهید عماد مغنیه و یاسر عرفات روابط دوستانه وجود دارد. در همان حال یاسر عرفات به رغم مشکلات فراوان که با آن مواجه بود عقیده داشت که عماد مغنیه یک انسان بسیار جدی است، و می توان به او اعتماد کرد. گفتار و کردار ایشان یکنواخت بود. هرگاه قول می داد به آن عمل می کرد.

آیا با رهبران امنیتی و عملیاتی جنبش مقاومت فلسطین همچون ابو ایاد، داوود و ابوحسن سلامه هم همکاری داشت؟


خیر، با افراد یاد شده ارتباط مستقیم نداشت.

در جنبش فتح چه مسئولیتی داشتید؟


در آن زمان مسئولیت روابط عمومی جنبش فتح را بر عهده داشتم، و پرونده ارتباط مبارزان ایرانی با جنبش فتح به من واگذار شده بود. جنبش فتح به جنبش های انقلابی و مبارز در جهان کمک می کرد.برخی از گروه های لبنانی تقاضای اسلحه و امکانات می کردند، و جنبش فتح هم به آن ها اسلحه و امکانات می داد. تا با اسرائیل بجنگند. از طریق جنبش فتح با انقلابیون ایرانی مانند شهید محمد منتظری، جلال الدین فارسی، شهید محمدصالح حسینی، شهید دکتر چمران که در لبنان مستقر بودند، ارتباط برقرار کردم. برخی از انقلابیون ایرانی به فلسطین اشغالی می رفتند، و برای جنبش فتح اطلاعات جمع آوری می کردند. در آن زمان مسافرت ایرانیان به فلسطین اشغالی آزاد بود.

آیا انقلابیون ایرانی در لبنان آموزش نظامی هم می دیدند؟


مبارزان ایرانی در اردوگاه آموزشی منطقه الدامور در 15 کیلومتری جنوب بیروت دوره می دیدند. البته عماد مغنیه هم در دوره های آموزشی اردوگاه های الدامور و الجیه در شمال شهر صیدا شرکت می کرد. اردوگاه دیگری هم در نزدیکی شهر صور وجود داشت که تعداد زیادی از ایرانیان وابسته به تشکیلات جلال الدین فارسی و محمد منتظری در آنجا دوره می دیدند.

در این دوره ها چه نوع آموزش هایی می آموختند؟


به کارگیری انواع اسلحه و استفاده از مواد منفجره و شیوه جنگ پارتیزانی می آموختند. اصولاً جنبش فتح به هر متقاضی کمک می کرد. روزی حاج عماد مغنیه از من اسلحه و امکانات تقاضا کرد. به او گفتم که تقاضای شما را به ابوجهاد منتقل می کنم. این تقاضا را با شهید ابوجهاد در میان گذاشتم، و به او گفتم که یک گروه لبنانی متقاضی امکانات نظامی شده است. ابوجهاد گفت: اگر این گروه می خواهد با صهیونیست ها بجنگند؟ نیازهای او را تأمین کنید. روزی خواهد رسید که لبنانی ها با اسرائیل جنگ خواهند کرد. به همین دلیل حاج عماد میان ملت فلسطین شهرت یافته است. امروزه فلسطینی ها اعتراف می کنند که حاج عماد بیش از فلسطینی ها برای آزادی فلسطین مبارزه کرده است.

موقعیت جنبش امل در آن مرحله چگونه بود؟


در آن مرحله حدود هفتاد درصد اعضا و هواداران احزاب سیاسی سکولار لبنان شیعه بودند، شیعیانی با گرایشات کمونیستی و ناسیونالیستی و مائوئیستی. چنانکه بیشتر رهبران این احزاب مسیحی بودند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران همه چیز دگرگون گردید. جنبش امل نیز که یک سازمان کاملاً مذهبی نبود. برخی نیروهای مذهبی آن به انقلاب اسلامی گرایش پیدا کردند. عماد مغنیه یک انسان مؤمن و نمازخوان و معتقد بود، و در آن مرحله همکاری با جنبش امل را نمی پذیرفت.

پس از گذراندن ده سال زندان سرگذشت روابط شما با شهید حاج رضوان چگونه بود؟


از دوران جوانی روابط برادرانه بر مبنای احترام متقابل با یکدیگر داشتیم. این روابط فراتر از مسائل سیاسی بود. من به داشتن چنین برادری مباهات می کردم. گاهی فکر می کردم اگر به فرانسه نمی رفتم و 10 سال زندانی نمی شدم، شاید همکاری مان را ادامه می دادیم. زیرا همفکر و هم عقیده بودیم. پس از آزادی از زندان، هنگامی که دیدم حاج عماد اینگونه پیشرفت کرده، و به قله های عظمت صعود کرده احساس غرور و افتخار کردم.
ایشان یک انسان خوش فکر و خلاق و شاید بتوان گفت مغز متفکر بود. اطلاعات گوناگون را جمع آوری و به صورت علمی و کارشناسی تحلیل می کرد. زیبایی و آرایش نظامی را دوست داشت. هرگاه نیروهای مقاومت در مراسم خاصی در خیابان های بیروت و سایر شهرهای لبنان رژه می رفتند، دستور می داد با آراستگی و نظم و ترتیب خاصی حرکت نمایند، تا در دل دشمن رعب و وحشت ایجاد کنند.
حاج رضوان علاقمند بود رزمندگان از نظر لباس و غذا و تجهیزات نظامی و همه مسائل رفاهی تأمین شده باشند. همواره تأکید می کرد که یک رزمنده باید در سطح کمال رسیده باشد. احساس کمبود و بی نظمی رزمندگان را هرگز نمی پذیرفت. بر این باور بود که یک رزمنده در میدان جنگ اگر به یکصد گلوله تفنگ نیاز داشته باشد، باید 120 گلوله در اختیار او گذاشت. اگر سلاح های پیشرفته به بازارهای بین المللی آمده باشد، لازم است اینگونه سلاح ها را خریداری کرد. نباید به سلاح های کهنه اکتفا کرد. بنابراین حاج عماد همواره می کوشید نیازهای رزمندگان را تأمین کند، و از نظر کیفی و کمی بهبود بخشد.

این از نظر ظاهری بود. شهید عماد مغنیه از نظر کیفی و محتوایی هم به خوبی درک کرده بود که جنگ مراحل متعددی دارد. روند عملیات و رویارویی از یکدیگر متفاوت هستند. من بر این باورم که تاکتیک های متنوع مقاومت اسلامی لبنان در جنگ های قبل از سال 2000 و جنگ ژوئیه سال 2006 فرماندهان نظامی رژیم ارتش صهیونیستی را غافلگیر کرد. عملیات مقاومت بر ضد اشغالگران در مراحل ابتدایی به شیوه جنگ پارتیزانی بوده است. این عملیات در آغاز بصورت نصب کمین، بمب گذاری و هدف گیری نظامیان اسرائیل انجام می شده است. مقاومت اسلامی پس از آزادی بیشتر خاک جنوب لبنان در سال 2000 شیوه و روش و تاکتیک های جنگی خود را دگرگون کرد. شیوه تاکتیک های پیشین را کنار گذاشت، و ابتکارات و مفاهیم جدیدی بکار گرفت. هنگامی که دشمن صهیونیستی در سال 2006 با حزب الله وارد جنگ شد، گمان کرده بود مقاومت با همان شیوه ها و تاکتیک های پارتیزانی گذشته با او می جنگد. اما شیوه ها و تاکتیک های جدید رزمندگان مقاومت اسلامی دشمن را غافلگیر کرد.
من بر این باورم اگر دشمن صهیونیستی در آینده بخواهد مجدداً به لبنان حمله کند، و با حزب الله وارد جنگ شود، بی تردید غافلگیر خواهد شد. چرا که حاج عماد مغنیه قبل از شهادتش مفاهیم و روش های جدیدی در عقیده جنگی مقاومت اسلامی وارد کرد که بدون شک با روش های گذشته متفاوت است.
پس از آزادی از زندان، با حاج عماد در جلسه ای ملاقات کردم. او خودش را به نام دیگری معرفی کرد. گمان کرده بود او را نمی شناسم یا فراموش کرده ام. به او گفتم که او عماد مغنیه است. بعد متوجه شدم که هویت خود را از دوستان نزدیک هم پنهان می کند. من برای رعایت مسائل امنیتی احترام قائل هستم.

شما یکی از همرزمان شهید مغنیه بودید، آیا برای آزادی تان از زندان فرانسه تلاش هم کرد؟


آری تلاش های فراوانی به عمل آورد. پرونده زندانی بودن من و همراهانم را پیگیری می کرد. اصولاً عملیاتی که در صدد انجام آن در فرانسه بودیم بسیاری از جوانان متعهد و دلسوز و مدافع آزادی لبنان و فلسطین را تحت تأثیر قرار داد. بسیاری از این افراد به جنبش های مقاومت پیوستند. پس از آزادی از زندان میزان گرایش جوانان انقلابی را به روشنی درک کردم. اگرچه عملیات پاریس ناکام ماند، اما این حرکت انقلابی برای بسیاری از انقلابیون به نماد تبدیل شد. این حرکت نشان داد که افرادی برای جانفشانی و زندانی شدن در راه دفاع از اعتقادات و باورهای ملت های منطقه آمادگی و استعداد کامل دارند. تیمی که سرپرستی آن را بر عهده داشتم از افراد ایرانی لبنانی فلسطینی تشکیل شده بود. ترکیب این گروه نمادین بودن این حرکت را می رساند.

گفته شده که ربودن دو فرانسوی در لبنان در سال 1365 توسط سازمان جهاد اسلامی، تلاشی برای نجات شما بوده است؟


گروگان گیری فرانسوی ها در لبنان فقط به خاطر من نبود. مسائل دیگری نیز در بر داشته است. در آن سال دولت فرانسه در یک اقدام بی سابقه دو تن از مخالفان صدام را تحویل رژیم عراق داد. یکی دیگر از خواسته ربایندگان فرانسوی ها بازگرداندن آن دو عراقی از عراق بود. خواسته چهارم آدم ربایان اخراج گروهک منافقین از خاک فرانسه بود.


ماهنامه شاهد یاران، شماره 49
نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار