خسارت جبران ناپذیر برای مردم لبنان (1)

کد خبر: ۲۰۵۳۵۹
تاریخ انتشار: ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۲ - ۱۱:۱۵ - 16May 2013

درآمد

سید علی حسینی یکی از اعضای پیشین کادر رهبری جنبش امل، در سال 1962 میلادی زمانی امام موسی صدر برای دیدار با شیعیان بقاع و ایراد سخنرانی در مسجد امام علی(ع) شهر هرمل در شمال شرقی لبنان به این منطقه آمد، با امام صدر آشنا شد. پدر حسینی بنیانگذار و متولی مسجد امام علی(ع) یکی از روحانیون سرشناس منطقه بوده و با امام موسی صدر روابط نزدیک داشته است. امام صدر در آن برهه هر چند مدت یکبار از مناطق محروم لبنان به ویژه مناطق شیعه نشین بازدید می کرد. منطقه هرمل نیز یکی از مناطق محروم و دور افتاده لبنان می باشد که اکثریت جمعیت آن را شیعیان تشکیل می دهند.

آقای حسینی در سال 1968 عازم شهر صور در جنوب لبنان شد تا تحصیلات خود را در دبیرستان جعفریه این شهر ادامه دهد. او فعالیت های فرهنگی و سیاسی خود را در سن جوانی در مجموعه امام صدر آغاز کرد، و در پی تأسیس مجلس اعلای شیعیان لبنان، و نیز تأسیس جنبش امل در سال 1974 روابط او با امام موسی صدر بیش از پیش گسترش یافت. آنگاه سید علی حسینی به جنبش امل پیوست، و به یکی از عناصر پیشتاز آن در آمد. پس از ناپدیدشدن امام موسی صدر در سال 1978 میلادی و گسترش دامنه و پایگاه مردمی جنبش امل، آقای حسینی مسئولیت شاخه دانشجویی جنبش امل در مناطق بقاع و بیروت را بر عهده گرفت، سپس در همان سال مسئولیت امور دانشجویان دانشگاه آمریکایی بیروت بر عهده او واگذار گردید. در پی برگزاری کنگره عمومی سراسری جنبش امل در سال 1984، حسینی به عضویت کمیته مرکزی دانشجویان شاخه جنبش امل برگزیده شد، و دیری نپایید که در سال 1986 مسئولیت سازماندهی تشکیلات مرکزی جنبش امل را بر عهده گرفت، و این مسئولیت را تا سال 1988 ادامه داد. در اواخر سال 1987 اختلافات فکری و سیاسی درباره شیوه مبارزه با رژیم صهیونیستی و محرومیت زدایی از جامعه شیعیان لبنان، جنبش امل را فرا گرفت و حسینی به همراه تعدادی از کادرهای ارشد جنبش امل از این تشکیلات منشعب شد، و راه مستقلی در پیش گرفت. نظر به شناختی که سیدعلی حسینی از اوضاع و تحولات نیم قرن گذشته لبنان به ویژه مبارزات خستگی ناپذیر شهید حاج عماد مغنیه دارد، در ذیل گفت و گو با ایشان را می خوانیم:

رژیم صهیونیستی برای تحقق اهداف خاصی از جمله تحمیل سازش بر لبنان و جلوگیری از عملیات مقاومت در سال 1982 به این کشور حمله کرد. تداوم عملیات مقاومت چه تاثیری بر عملکرد دولت و تداوم نظام سیاسی لبنان داشت؟

زمانی که اسرائیل به لبنان حمله کرد، کشورمان گرفتار جنگ های داخلی بود. مناطق شرقی و غربی بیروت از هم جدا شده بودند. در آن برهه اختیارات دولت و نظام سیاسی فقط در انحصار رئیس جمهوری قرار داشت. اسرائیلی ها به منظور تحمیل خواسته های خود بر لبنان یک رئیس جمهوری دست نشانده به نام بشیر جمیل بر مسند قدرت نشاندند. ولی چند هفته نگذشته بود که این رئیس جمهوری توسط یک انقلابی لبنانی به نام حبیب الشرتونی عضو «حزب سوری قومی اجتماعی لبنان» به قتل رسید، و آنگاه برادرش امین جمیل به ریاست جمهوری انتخاب شد.
اسرائیل پس از گذشت یکسال از اشغال لبنان، روز هفدهم ماه مه سال 1983 موافقتنامه سازش بر کشورمان تحمیل کرد. دولت لبنان به موجب این موافقتنامه قرار شد رژیم صهیونیستی را برسمیت بشناسد، و میان طرفین روابط دیپلماتیک برقرار شود. این موافقتنامه به تصویب پارلمان و ریاست جمهوری لبنان نیز رسید، ولی در پی قیام همگانی مردم در روز ششم فوریه سال 1983 رئیس جمهوری ناگزیر شد بندهای سیاسی این موافقتنامه را لغو کند. اما اسرائیل همچنان به اشغال لبنان ادامه داد تا اینکه رزمندگان مقاومت اسلامی، آن رژیم را به عقب نشینی از لبنان وادار کردند.

عملیات شهادت طلبانه بر ضد مراکز و پایگاه های نیروهای چند ملیتی و سفارت آمریکا چه تاثیری بر سیاست گذاری های دولت لبنان داشت؟

عملیات شهادت طلبانه و انهدام پایگاه های نیروهای دریایی آمریکا و فرانسه در لبنان، و نیز سفارت آمریکا در بیروت، نیروهای چند ملیتی را وادار کرد از لبنان فرار کنند. نیروهای آمریکا، فرانسه، انگلیس و ایتالیا با استقرار در لبنان تصمیم داشتند جایگزین نیروهای اسرائیلی شوند. چرا که اسرائیلی ها در پی ضربات کوبنده مقاومت به ناچار از بیروت عقب نشینی کرده بودند. شکی نیست که این عملیات نه فقط سیاست گذاری ها و برنامه های دولت لبنان را نقش بر آب کرد، بلکه معادلات بین المللی و منطقه ای را نیز به هم ریخت.

رسانه ها و محافل غربی مدعی بودند که این عملیات شهادت طلبانه توسط شهید عماد مغنیه برنامه ریزی و به اجرا گذاشته شد. این ادعاها تا چه اندازه واقعیت دارد؟

بی تردید درباره این موضوع اطلاعات موثق و مستندی وجود ندارد، ولی بر این باورم که شهید حاج عماد مغنیه از دوران جوانی و قبل از تأسیس جنبش امل و حزب الله یک انسان مقاوم و ظلم ستیز بود. همیشه از آرمان محرومان و مستضعفان لبنان و منطقه دفاع می کرد. با جنبش مقاومت فلسطین همکاری داشت. هنگامی که لبنان به اشغال اسرائیلی ها درآمد، حاج عماد مغنیه با همکاری سایر برادران انقلابی به مقاومت بر ضد اشغالگران برخاست. او به طور مستقل و نه سازمان یافته عمل می کرد. در آن مرحله هنوز حزب الله تأسیس نشده بود. ولی به طور تاکید حاج عماد با روش های گوناگون در عملیات مقاومت نقش فعال داشت. در برابر تجاوزگری اسرائیل و پیامدهای آن از جمله استقرار نیروهای بیگانه در لبنان مقاومت کرد.

حاج عماد مغنیه در چه سالی به عنوان یک شخصیت مقاوم و هماهنگ کننده عملیات ضد صهیونیستی مطرح شد؟

نام حاج عماد مغنیه پس از ربوده شدن هواپیمای مسافربری آمریکایی (TWA) در سال 1985 مطرح شد. تا آن موقع تعداد اندکی او را می شناختند. آمریکایی ها مدعی شده بودند، در پی تحقیقاتی که برای شناسایی ربایندگان هواپیما انجام داده اند، حاج عماد مغنیه را یکی از عاملان هواپیماربایی معرفی کردند.
اصولاً شیوه کار و فعالیت های حاج عماد مغنیه در آن مرحله نامرئی بود. جز تعداد اندکی از جوانان انقلابی هیچ کس از روش کار او اطلاع نداشت. نباید فراموش کرد که نام عماد مغنیه به عنوان یکی از همکاران گروه هایی که در آن مرحله خود را عضو «سازمان جهانی جهاد اسلامی» معرفی می کردند مطرح گردید. این یک سازمان مستقل بود و هیچ ارتباطی به حزب الله و جنبش امل نداشت.

عماد مغنیه در چه سالی به حزب الله پیوست و به عنوان یکی از فرماندهان مقاومت به وظیفه ملی اش برای آزادسازی جنوب عمل کرد؟

همه لبنانی ها آگاهند که حاج عماد مغنیه در مبارزه با رژیم صهیونیستی سابقه دیرینه داشته، و پیش از تأسیس حزب الله و جنبش امل، با جنبش فتح و سازمان آزادی بخش فلسطین همکاری می کرده است. او آدم صاحبنظر و اندیشمند و بر مبنای اعتقادات دینی با دشمنان پیکار می کرده است. زمانی که با مقاومت فلسطین همکاری داشت، اصول و موازین شرعی را به شدت رعایت می کرد. هنگامی که جنبش امل تأسیس شد، هیچ مسئولیتی در این جنبش نپذیرفت. ولی با تأسیس حزب الله به این حزب پیوست و احساس کرد گمشده خود را در این حزب یافته است.

به هیچ نام و عنوانی در جنبش امل عضویت نداشت؟

گروهی که با حاج عماد مغنیه همکاری می کرده اند در جنبش امل عضویت داشتند. ولی حاج عماد هیچ مسئولیت سازمانی در جنبش امل نداشت. زیرا مسئولان جنبش امل نسبت به افرادی که سابقه همکاری با مقاومت فلسطین داشتند، حساسیت نشان می دادند. حاج عماد مغنیه یکی از مبارزان فعال آن مرحله بود و با برخی از کادرهای نظامی جنبش امل همکاری و همفکری داشت. زمانی که بین جنبش امل و جنبش مقاومت فلسطین در نتیجه اشتباهات فلسطینی ها درگیری های خونین روی داد، حاج عماد مغنیه به جنبش امل نزدیک شد، و به طور مستقل عمل کرد. تا اینکه حزب الله شکل گرفت و به آن پیوست.

در حل و فصل درگیری ها و کشمکش ها میان جنبش امل و جنبش مقاومت فلسطین چه نقشی ایفا کرد؟

نظر به اینکه حاج رضوان یک شخصیت مسلمان و متعهد بود و جنبش امل را یک جنبش اسلامی می دانست، می کوشید نقش میانجی برای حل اختلافات داشته باشد. بی تردید او همگام با برخی از مبارزان نقش مثبت و ارزنده ای در حل اختلافات و درگیری ها در صحنه جنوب لبنان ایفا کرد.

حضرت آیت الله خامنه ای، رهبر معظم انقلاب اسلامی در پی شهادت حاج عماد مغنیه پیام تسلیت مهمی فرستادند، و یک هیئت بلند پایه ایرانی در مراسم تشییع این فرمانده شرکت کرد. این پیام و این حضور چه بازتابی در لبنان داشت؟

مقام رهبری و مسئولان جمهوری اسلامی از دستاوردهای حاج عماد مغنیه به ویژه آزادسازی جنوب لبنان آگاهی کامل دارند. آقای سیدحسن نصرالله دبیرکل حزب الله نیز به دستاوردهای حاج عماد مغنیه اشاره کرده و او را قهرمان دو پیروزی بزرگ معرفی کرد. یکی پیروزی سال 2000 و خروج آخرین نظامی اسرائیل از جنوب لبنان، و پیروزی دوم، پیروزی در جنگ 33 روزه ژوئیه سال 2006 بود. رهبری جمهوری اسلامی ایران ارزش این دستاوردها و ابعاد شخصیت حاج عماد مغنیه و نقش او در مقاومت اسلامی را خوب می شناسد. نقش حاج عماد در مقاومت ضد صهیونیستی بسیار بزرگ و بی نظیر بود.

با شناختی که از روند مبارزه با دشمن صهیونیستی دارید، و لبنان همچنان با تهدیدهای اسرائیل مواجه است، خسارت از دست رفتن حاج عماد را چگونه ارزیابی می کنید؟

به عقیده من فرماندهی و رهبری، به نوعی «ملکه» است. برخی از انسان ها از دوران کودکی، استعداد و توانمندی های خارق العاده دارند، از امتیازات و ویژگی خاصی برخوردارند. این مهارت و توانمندی اکتسابی نیست. حاج عماد از دوران کودکی «ملکه» فرماندهی را داشته است. برخی از همکلاسی های او در دوره متوسطه گفته اند که حاج عماد دانش آموزی فعال، پر جنب و جوش، مبتکر و ماهر بوده است. این شایستگی ها را از سن کودکی داشته است. شکی نیست که هرگاه رهبران یا فرماندهانی همچون عماد مغنیه به شهادت می رسند و از دست می روند، شکاف بزرگی در جامعه از خود بر جای می گذارند. شهادت عماد مغنیه خسارت جبران ناپذیری برای جامعه لبنان و جنبش مقاومت اسلامی بود. این خسارت جبران نمی شود، مگر اینکه افرادی در حجم و سطح او ظهور کنند و جایگزین او شوند.
ما مرگ را حق می دانیم. انسان هایی که زندگی و جان خود را وقف مبارزه کرده اند روزی از این دنیا می روند. ولی حاج عماد مغنیه در زمان حیات خود فرماندهان شجاع، شایسته و توانمندی را به وجود آورد که اکنون راه او را ادامه می دهند، تجربه و راهکار او را در پیش گرفته اند. شاید در آینده تجربه او را گسترش دهند. اما به هر حال شهادت حاج عماد مغنیه خلأ بزرگی در روند مبارزه به وجود آورد.

علت بروز اختلافات در جنبش امل و انشعاب شما چه بوده است؟

بروز اختلافات دو علت داشت. جنبش امل با هدف تحقق دو آرمان استراتژیک تأسیس شده است. آرمان نخست محرومیت زدایی و توسعه مناطق محروم لبنان بدون در نظر داشتن گرایشات و وابستگی های طایفه ای مناطق محروم می باشد.ولی نظر به اینکه شیعیان بیش از سایر طوایف در محرومیت بسر می بردند، و مناطق سکونت آن ها بیش از سایر مناطق در محرومیت قرار داشت. جنبش امل در درجه اول محرومیت زدایی را روی مناطق شیعه نشین بقاع و جنوب لبنان متمرکز کرد.
آرمان دوم تاسیس جنبش امل، مقابله با تجاوزگری های پی در پی رژیم صهیونیستی به لبنان بود. جنبش امل برای رویارویی با این تجاوزگری ها لازم بود به مسئولیت اصلی خود عمل نماید. زیرا برای تحقق این خواسته شاخه نظامی «گردان های مقاومت لبنان را به وجود آورده بود. ولی من به همراه مرحوم حاج زکریا حمزه و آقایان مصطفی دیرانی و شیخ ادیب حیدر و احمد حرب و سید نجیب خلف و برخی دیگر از کادرهای رهبری جنبش امل در پی بازنگری عملکرد جنبش امل به این نتیجه رسیدیم که این جنبش، مقابله با تجاوزگری های اسرائیل را از اولویت برنامه های سیاسی و نظامی خود خارج کرده است. به همین دلیل در سال 1987 همکاری با جنبش امل را متوقف کردیم.

سیدحسین موسوی(ابوهشام) نیز همراه شما از جنبش امل منشعب شد؟

خیر، ابو هشام در سال 1982 و پس از یورش اسرائیل به لبنان از جنبش امل جدا شد، و جنبش امل اسلامی را تأسیس کرد که در پی تأسیس جنبش امل اسلامی، هسته های حزب الله نیز از درون این جنبش شکل گرفتند. این اولین انشعابی بود که در جنبش امل روی داد، و در نتیجه آن برخی از کادرهای رهبری از آن جدا شدند، و حزب الله را به وجود آوردند. من در آن برهه در جنبش امل حضور فعال داشتم، و با همکاری برادران یاد شده در صدد بودیم در درون جنبش امل به اصلاحاتی دست بزنیم، و در برنامه ها و راهکارهای آن تجدید نظر کنیم، ولی به علت اصرار رهبری جنبش مبنی بر ادامه خط مشی خود، موفق نشدیم، و سرانجام تصمیم گرفتیم از جنبش کناره گیری کنیم. رهبری جنبش امل نیز در سال 1988 در واکنش به کناره گیری مان، با انتشار بخشنامه داخلی اعلام کرد که من و افراد یاد شده را از جنبش طرد کرده است. در پی این تصمیم افراد بسیاری از اعضا و رزمندگان و هواداران جنبش امل به ما پیوستند.

آیا در پی این انشعاب بود که جنبش مقاومت مؤمنه را به وجود آوردید؟

خیر مقاومت مؤمنه بخشی از شاخه نظامی جنبش امل بود و اطاق عملیاتی و فرماندهی «گردان های مقاومت لبنان را بر عهده داشت.»

پس از انشعاب از جنبش امل هیچ تشکیلاتی را به وجود نیاوردید؟

خیر... به این دلیل که ما خود را کادرهای اساسی جنبش امل اصلی می دانستیم، و با هرگونه انشعاب مخالف بودیم. بر مبنای دیدگاه ها و مواضع سیاسی خود به پیشبرد اهداف و برنامه های شاخه نظامی جنبش امل گام برداشتیم. در پی این انشعاب برخی فرماندهان و رزمندگان شاخه نظامی مقاومت مؤمنه به ما پیوستند و کار رویارویی با تجاوزگری های مستمر اسرائیل به جنوب لبنان و تلاش برای آزادسازی سرزمین های اشغالی جنوب را از سر گرفتیم.

این انشعاب چه تأثیری بر روند حرکت و موجودیت جنبش امل داشت؟

این کناره گیری را انشعاب نمی نامم. مسئولان جنبش امل به علت دیدگاه ها و باورهای مترقیانه مان، ما ار از جنبش اخراج کردند. این اقدام را در آن مرحله غیرقانونی و غیرقابل توجیه دانستیم.

هدفتان در درجه اول اصلاح عملکرد جنبش امل بود؟

در حقیقت راهکارمان در درون جنبش امل اصلاح گرایانه بود. آرزو داشتیم شاخه نظامی جنبش و گردان های مقاومت مؤمنه توانمند باشند. برای عملیات مقاومت اولویت قایل باشیم. ولی جنبش امل در آن مرحله به سیاسی کاری روی آورده بود. تعدادی از شخصیت های جنبش امل که وارد کابینه لبنان شده بودند، ترجیح می دادند. همه گونه کارها و تلاش ها از کانال دولت و کابینه انجام شود، در حالی که پیکار انقلابی و جنبشی، با کارهای رسمی و دولتی منافات دارد. کار دولتی اقتضا می کند که یک جنبش همه اسرار و اماکن استقرار و پایگاه های خود را به آگاهی دولت برساند. به تعبیری همه امکانات و اسرار خود را فاش کند. این رویکرد با اهداف و برنامه های یک جنبش انقلابی مطابقت ندارد. یک جنبش انقلابی باید پنهان کاری و اسرار خود را حفظ کند، تا آسیبی به آن وارد نشود.
البته پیش از انشعاب یک راه حل میانه ارائه دادیم. به رهبری جنبش امل اعلام کردیم که مانعی برای اجرای برنامه های سیاسی جنبش در چارچوب اساسنامه و در زمینه محرومیت زدایی و برقراری عدالت اجتماعی وجود ندارد. همچنین پیشنهاد کردیم که شاخه نظامی جنبش در حوزه مقاومت و رویارویی با تجاوزگری اسرائیل مستقل بماند. ولی برخی از کادرهای رهبری این پیشنهاد را نوعی تجزیه طلبی و ایجاد شکاف در درون جنبش عنوان کردند. ما به آنان گفتیم که با این پیشنهاد می خواهیم شاخه نظامی و گردان های مقاومت را مصون بداریم. هدفمان انشعاب و به وجود آوردن سازمان موازی نیست. وی رهبران جنبش با این پیشنهاد به شدت مخالفت کرده و آن را نشانه دوگانگی در وابستگی فکری و سازمانی مان عنوان کردند.
در این میان برخی از رهبران جنبش امل اعلام کردند که افراد پیشنهاد دهنده و اصلاح طلب، هم می خواهند بخشی از جنبش امل باشند و در عین حال می خواهند از جمهوری اسلامی ایران و حزب الله طرفداری کنند. ما این ادعاها را به شدت رد کردیم، و گفتیم که هدفمان اجرای دقیق اساسنامه جنبش امل می باشد. می خواهیم اهداف و برنامه های ملی مان را اجرا کنیم، اگر با حزب الله درباره ضرورت رویارویی با اسرائیل هم عقیده هستیم، نشانگر طرفداری از حزب الله نیست. همفکری با حزب الله در زمینه رویارویی با اسرائیل برای ما افتخار آفرین است. رویارویی با اسرائیل بخشی از اساسنامه جنبش امل را تشکیل می دهد. ولی رهبری جنبش دیدگاه های ما را قبول نداشت و تصمیم گرفت ما را از جنبش اخراج کند. در پی این اقدام، فعالیت های خویش را به طور مستقل و در چارچوب مقاومت مؤمنه روی مقابله با اسرائیل متمرکز کردیم. زیرا من یکی از بنیانگذاران و یکی از اعضای شورای فرماندهی مقاومت مؤمنه بودم. مسئولیت بخش های سیاسی و اطلاع رسانی جنبش مقاومت مؤمنه را بر عهده داشتم. ولی مسئولیت فرماندهی عملیات نظامی را برادران دیگری بر عهده داشتند.

در آن مرحله که در جنبش امل مسئولیت داشتید، لبنان شاهد تحولات سرنوشت سازی بود و با رژیم صهیونیستی موافقتنامه سازش امضا کرد. موضع تان با این رویکرد سیاسی دولت مارونی لبنان چگونه بود؟

موافقتنامه سازش با رژیم صهیونیستی روز 17 مه سال 1983 به امضا رسید. کادر رهبری جنبش امل در آن برهه با این موافقتنامه مخالفت کرد، و تلاش های دامنه داری را برای لغو آن به عمل آورد. جنبش امل با انتشار جزوه ای پیامدهای زیان بخش این موافقتنامه را برای افکار عمومی تشریح کرد. موافقتنامه مزبور عملاً در سال 1984 در نتیجه قیام همگانی مردم لبنان که به «انتفاضه ششم فوریه» شهرت داشت لغو گردید. میان رهبری جنبش امل در زمینه ضرورت مقابله با موافقتنامه ننگین 17 مه اتفاق نظر وجود داشت. حزب الله و بیشتر احزاب ملی لبنان نیز مخالف امضای موافقتنامه سازش با اسرائیل بودند.
در حقیقت نشانه های اختلافات درونی در جنبش امل در سال 1987 بروز کرده بود. اگرچه مشکلاتی از قبل وجود داشت، ولی این مشکلات از طریق گفتمان داخلی حل و فصل می شد. در پی سخنان مشهور آقای حسین حسینی رئیس وقت جنبش امل در مراسم نهمین سالگرد ناپدید شدن امام موسی صدر که روز 31 اوت سال 1987 در شهر صور در جنوب لبنان برگزار گردید، اختلاف ریشه ای جنبش امل را فرا گرفت. من در آن مقطع تاریخی کنفرانس مطبوعاتی تشکیل دادم و اعلام کردم که اظهارات حسین حسینی بیانگر دیدگاه های جنبش امل نیست، و دیدگاه های شخصی اوست. ولی در آوریل 1988 و در پی بروز مشکلات و درگیری های خونین بین جنبش امل و حزب الله در جنوب لبنان با این درگیری ها به شدت مخالفت کردم. بر این باور بودم که هر گونه تنش و درگیری بین دو جناح شیعه لبنان باید از طریق گفتمان حل شود. با اخراج حزب الله و مقاومت اسلامی از جنوب لبنان به شدت معترض بودم. هنگامی که این درگیری ها آغاز شد و کادرهای سیاسی حزب الله از جنوب لبنان اخراج شدند، با این برخورد به شدت اعتراض کردم. رهبری جنبش امل این اعتراض را نشانگر طرفدار و تایید حزب الله و به زیان جنبش امل تلقی کرد. به آنان گفتم اینطور نیست. من با هر گونه درگیری مخالف هستم، زیرا مسئله حفظ و تداوم جنبش امل برای همه مردم حایز اهمیت است. مقاومت بخشی از اهداف و آرمان های ملی و دینی جنبش امل را تشکیل می دهد.


ماهنامه شاهد یاران، شماره 49
نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار