نامه ای از شهید حاج حسین بصیر

کد خبر: ۲۰۵۴۲۰
تاریخ انتشار: ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۲ - ۰۸:۱۱ - 20May 2013

بنام خدا و بنام هستی بخش دانا و به یاد شهدای گرانقدر اسلام و به یاد شهدای کربلای امام حسین (ع) و شهدای کربلاهای ایران. امشب در این خانه به خاطر ضبط وصیتنامه خود تنها هستم و پیش بینی قبلی هم نداشتم که چه مطالبی را عنوان نمایم ولی امیدوارم خداوند کمک فرماید تا بتوانم همه مطالبی را که لازم است عنوان کنم تا همانطور که عرض شد آن مطالب به نفع اسلام باشد.
این حقیر حسین بصیر متولد 1322 شماره شناسنامه 108
تاریخ جنگ دراسلام تاریخی است که برای ما و آیندگان درس است و مکتبی است برای همه انسان های در خط خدا و مسلمانان جهان ،و یک حرکتی است که نوع نگاه و حرکت انسان را در صحنه کارزار معین می نماید و هدف ها را در آن حرکت ها معلوم می دارد. چه هدف آن کسی که هدف نامقدس و پلیدوشیطانی ، برای خود درست می کند، هدف مقدس ندارد .بلکه اندیشه های شومی در سر دارد که آن هم زور گفتن و تعدی کردن به مال و نوامیس مردم است. حرکت اسلامی، حرکتی انسان ساز است و برای آینده و بشریت درس و کلاسی آموزنده است که انسان می تواند با این حرکت و جنگ ، با این جهاد ، همه مسائل انسانی را تأمین کند. این است که خداوند بر ما جهاد فی سبیل الله را واجب کرده است. همه ارزش ها را در مقام مجاهدین به انسان داده است که بهشت جاودان است. مجاهدین فی سبیل الله افضل بر مردمی هستند که دائم به عبادت خداوند مشغولند از همه آنهایی که به خداوند ایمان دارند افضل هستند. این است که باید نواری را پر کنم که برخی از مسایل جبهه در آن ضبط شود و برخی از مسایل خودمان هم گفته شود این حرف ها را با یاد خدا شروع می کنم و با یاد خدا و یاد امام زمان (عج) به اتمام می رسانم. حدود 6 سال و خرده ای شاید حدود 7 سال است که ما در جنگ هستیم و در این مدت جوانان رزمنده فراوانی به جبهه آمدند و رفتند مجاهدین راه خدا برای رضای خدا دست از خانه و زندگی شان دست کشیدند و در این میدان عمل حاضر شدند تا بتوانند وظایف دینی خود را به انجام رساند به امام عزیزشان لبیک بگویند بتوانند پرچم لا اله الا الله را به اهتزاز در آورده حسین وار خود را در معرض خطرات، شداید و سختی ها و آزمایشات قرار دهند شاید بتوانند در زمره پیروان واقعی امام حسین (ع) قرار بگیرند.
من عذر می خواهم از اینکه این نوار را پر می کنم ، بخاطر اینکه قدرت بیان و قدرت حرف ندارم که بتوانم مسایل را مطرح کنم.
اول اینکه این بسیجیان و پاسدارانی را که در خط مقدم و جبهه و پشت جبهه عاشقانه جهاد می کنند و احکام اسلامی را اجرا می نمایند بشناسیم آنان شیفتگان حقیقت هستند می خواهند همیشه صداقت، پاکی و درستی در وجودشان و محل کارشان موج بزند اگر پلیدی و ناپاکی را ببینند آزرده خاطر می شوند. آن قدر نسبت به این ارزش ها حساس هستند که حاضرند تمام وجودشان را در این راه بدهند ،تا دیگران را صادق،پاک و درستکار ببینند متأسفانه عده ای صداقت آنان را درک نکرده اند تا حمایت لازم را از آنان داشته باشند آنانی که درک کرده اند همان مسئولان مستقیم شان است که ارزش آنان را می دانند و نظرشان به آنان است و همه ورد زبانشان این است که وجود این عزیزان ، رزمندگان ،سالم باشد باید شرایطی حاصل شود که به زندگی و کارهایشان رسید هنوز هستند کسانی که آنان را درک نکرده اند و نتوانستند بفهمند بسیجی یعنی چه؟ بسیجی ها وقتی به جبهه اعزام می شوند واحدها را خودشان اعلام می کنند وقتی از آنان می خواهی در فلان واحد کار کن می گوید من در ادوات ورزیده ام آنجا باید مشغول بشوم یا در گردان آر پی جی زن باید باشم یا فلان واین عشق توی دلش هست از همانجایی که دارد می آید به عشق همان واحد حرکت می کند وقتی واحد مورد علاقه اش را انتخاب نمود شروع به آموزش و یادگیری می کند آموزش های مختلف را یاد می گیرد شب تا صبح و صبح تاشب به کار و آموزش امور جنگی مشغولند اگر در کارش نواقصی است سعی دارد آنها را برطرف نماید اگر در آموزش چیزی را جا گذاشته است سعی می کند یاد بگیرد تا قادر باشد کار بهتری را عرضه کند چون عملیات کوهستانی، دشت باز و دیگر عملیات به یک صورت نیست هر کدام تاکتیک های مربوط به خود را دارد باید از تجربیات گذشته استفاده شود و آنها را با شرایط جدید تطبیق داد و در این صورت می تواند خود را به خوبی برای عملیات آینده آماده سازد مثلاً زمانی عملیات ما آبی خاکی شد از این جهت خیلی از امور لازم برای خودمان روشن نبود ولی الحمدلله روشن شد خیلی از مسائل بود که ما متوجه آنها نبودیم ولی وقتی در عملیات قرارگرفتیم متوجه شدیم که این جنگ برایمان منفعت داشت منفعت های زیاد، ما قرارشد روز اول به تبور برویم و آنجا را تحویل بگیریم کیلومترها با بلم راه رفتیم در داخل هور العظیم متوجه شدیم که در اینجا باید یک طور دیگر جنگید تاکتیک هایی را به کار ببندیم که بتوانیم مقاومت کنیم حداکثر مقاومت را داشته باشیم روزهای اول وضعیت داخل آب برایمان مأنوس نبود شاید هم فکر می کردیم که نتوانیم در اینجا خوب بجنگیم نتوانیم خوب مقاومت کنیم ولی با رفتن و حضور یافتن در آنجا و با آموزش هایی که برادران ما دیدند باورمان شد که می توانیم دو عملیات انجام شد آنقدر اعتماد به نفس و قدرت یافتیم که می توانستیم ادعا کنیم در اقیانوس ها هم می شود جنگید با همین امکانات کم خود می توانیم خیلی کارها بکنیم. حتی کشتی های دشمن را ساقط کنیم حتی ناوگان های دشمن را از کار بیاندازیم حتی در مقابل همه قدرت هایی که بر علیه اسلام بلند شدند قد علم کنیم این را دشمن هم فهمیده بود، دشمن قدرت اسلام را فهمید موقعیت و وضعیت اسلام را و خلوص بچه های بسیجی را متوجه شد در وجود بسیجی ها عشقی زبانه می کشد که همه چیزشان را فرا می گیرد ایثارشان، فداکاری هایشان همه و همه به عشق به مکتب وابسته است که انسان را عاشق می کند این مکتب است که انسان را امیدوار می کند؛ او را پا بر جا و استوار نگه می دارد یادآوری جنگ های گذشته در صدر اسلام برای نیروهای مان لازم است ما می توانیم با یادآوری جنگ های بدر، احد، خیبر و دیگر جنگ های صدر اسلام که در بیشتر آنها مولایمان علی مرتضی (ع) شرکت کرده بود پیامبر اکرم (ص) در آن جنگ ها حضور داشته اعتقادشان را ریشه دار کنیم و بگوییم بعد از آن نبردها، امام حسین (ع) در کربلا حماسه ای بپا نمود و بر علیه ظلم قیام جانانه کرد؛ او بر علیه ستم پیشگان و ستمگران قیام کرد مظلومیت خود را به عالم نشان داد. به ما درس داد که چگونه باید در آینده زندگی کنیم و قدرت مکتب خود را به عالم بشناسانیم امام حسین (ع) در روز عاشورا یک عملیات نکرد چندین هزار عملیات انجام داد.
عملیات امام (ع) جنبه های معنوی، اقتصادی، اجتماعی، رزمی، تاکتیکی و ... را در خود داشت وضعیت خود، موقعیت خود و مشخصات خود به مردم و مردم را به آینده ای که در پیش دارند آگاه نمود گذشته و جاداد خود را معرفی فرمود. با همه آنهایی که کمر به قتل او بسته بودند اتمام حجت نمود تا نگوئید نمی دانستیم چه کسی را کشته ایم وقتی توطئه های آنان در قتل امام حسین (ع) در خانه خدا برملا شد و رسوا شدند جنگ روی در روی را ‎آغاز نمودند و امام حسین (ع) همه یاران خود را یکی پس از دیگری فدای اسلام کرد و زن ها و بچه ها را به صحنه آورد تا به آیندگان بیاموزد وقتی اسلام در خطر است اهل و عیال ارزش ندارند و باید خدا شوند ...
زینبی که در دامان پر مهر و محبت چون دامن پاک فاطمه زهرا (س) پرورش یافت و از او درس ها آموخت از پیامبر اکرم (ص) و از پدرش علی مرتضی (ع) درس گرفته بود از برادرانش حسن و حسین (ع) چیزهای فراوانی آموخت در عاشورا حضور یافت و همه آن دانسته ها را در صحنه عاشورا و در اسارتش پیاده کرد؛ اسارتش یک کلاس درس بود رشادت و بزرگواریش و قدرت بیانش درس بود، خطبه اش دانشگاه بود این ها همه اهدافی هستند که رزمنده به آنها عشق می ورزد، و مفتخر است که آن درس ها را از ائمه گرفته است.
حرکتی که یک رزمنده در جبهه می کند این است که آر پی جی بر دوش به دنبال شکار تانک می رود چون مکتب دارد و به خاطر مکتب آر پی جی بر دوش می گیرد تا شکارش نکند آرام نمی گیرد این رشادت، جسارت و قدرت را مکتبش به او داده است دلیری به او داده است. مکتب به او قدرت و جسارت داد تا بتواند از حریم مقدس اسلام دفاع کند.
در عملیات والفجر 8 مسایلی را در عملیات آبی خاکی داشته ایم که همه اش را نمی شود بیان کرد ولی گوشه ای از آموزش های را که آنان دیده اند نقل می کنم برای اولین بار در آب بهمن شیر افتادند وقتی اولین بار داخل آب شدند تصور نمی کردند که بتوانند از این طرف آب به آن طرف بروند با آموزش هایی که دیدند بعد از چند روز توانستند علیرغم جزر و مدی که آب داشت به آن طرف آب بروند روزهای بعد رفتن و آمدن ها چندین بار تکرار شد و همین تمرین در شب و شب هایی که هوا تاریک بود انجام می شد.آنان در آب سردی که جزر و مد هم داشت تمرین می کردند، می لرزیدند ولی با این همه امید به چیزی داشتند، امید به پیروزی، امید به رسیدن هدف، امید به اینکه حرف امامشان اطاعت کرده باشند امید به اینکه حرف و فرمان خدا را اطاعت کرده باشند و وعده هایی را که خداوند داده است تحقق یابد ... آنان این تلاش را داشتند تا بلکه خانواده شهدا را خوشحال کنند روح همرزمان شهیدشان را آنان راضی و خشنود باشد چون پیمانهایی بسته بودند که آنان که مانده اند راه را ادامه بدهند و شوق ادامه دادن راه است که آنان این همه خطرها را پشت سر می گذارند و بعد از آموزش خسته و کوفته برمی گردد به سنگرهای خودشان، همانجایی که گرد هم می آیند با هم غذا می خورند، حرف می زنند دعا و مناجات می کنند، نماز اقامه می کنند همانجا آقایی بلند می شود نوحه می خواند و بقیه به سینه می زنند البته نوحه خواندن و سینه زدن در آنجا حالت دیگری دارد چون نوحه و سینه در میدان عمل است و با شرایط عادی فرق دارد حالتی که یک رزمنده در محوطه جنگش دارد نمی تواند با بیرون از این حالت یکی باشد چون در میدان عمل حالتی پیش می آید که خود رزمنده متوجه نیست حتی چشم نیز بین دوربین ها قادر به ثبت دقیق آن حالت نیستند صداها قادر به برداشتن همه صداها نیستند حتی نویسندگان قاصرند که این حرکت ها و حرف ها و صحبت هایشان را روی کاغذ بیاورند این مسایل و حد ارزش آنها را فقط خدا می داند غیر از خدا کسی نمی داند که حرکت معنوی آنان چه اندازه بالاتر از حرکت عملی آنان است آن حرکت معنوی انسان است که می تواند حرکت عملی اش را جهت بدهد اگر رزمنده حرکت معنوی نداشته باشد حرکت عملی اش ارزشی ندارد. اگر دقت کنیم همین حرکت عملی و عملیاتی را دشمن هم دارد ولی سوال این است که چرا به او مقاومت و استواری نمی دهد؟ ولی ما مقاوم هستیم چه فرقی است؟ فرق این است که ما در سنگرهایمان قرآن داریم مناجات داریم، دعا داریم، یاد و خاطره شهدا را داریم، امام حسین (ع) و عشق به ولایت را داریم به یاد مظلومیت علی (ع) زهرا (س) هستیم ولی دشمن این حرکت را ندارد. وقتی سنگرهای دشمن را تصرف می کردیم داخل آنها عکس، روزنامه ناجور و شیشه های مشروبات الکلی را می دیدیم ورق های مار و عکس ها مبتذلی که به دیوار زده بودند!! عکس ها و نقاشی های مبتذل روی دیوارهای سنگرهایشان کشیده بودند ولی در سنگرهای ما عکس های امام امت نصب شده بود. مطالب ارزنده و آموزنده نوشته شده بود آنچه که رزمندگان ما به همراه دارند قرآن، نهج البلاغه، مفاتیح و کتاب های شهید مطهری و ...است ولی دشمن و سنگرهایش این وضعیت را ندارد این است که ما پیروزیم، این است که ما استوار و مقاوم هستیم و می توانیم ادعا کنم همه وجودمان صرف اسلام می شود باکی ندرایم.
این مقدمه ای بود از وضعیت ما و نیروهایمان وقتی که وارد عمل می شدند. وقتی عملیات والفجر 8 شروع شده بود و نیروهای ما داخل آب افتادند غواص ها که همان نیروهای خط شکن ما بودند کار را آغاز نمودند. نیروهای موج بعدی آنهایی بودند که در قایق ها نشسته و آماده بودند تا اینکه غواص ها به سنگرهای دشمن حمله کنند این عمل آنان با ما امکان می داد تا نیروهای دوم ـ داخل قایق ها ـ را حرکت بدهیم می بایست حرکت زمانی و مکانی را دقیقاً محاسبه می کردیم باشید مشخص می شد که چه ساعتی باید این نیرو را حرکت داد.
آن شب مقداری باران آمد ابر روی آسمان پیدا شد دشمن متوجه نشد که ما قصد حمله داریم اطلاعی نداشت . نیروهای عمل کننده همچنان به پیش می رفتند چون عرض اروند زیاد بود و نیروها می بایست وقت زیادی صرف می کردند با وضعیت سرد هوا این حرف تو دل نیروها بود که آیا می توانند خوب عمل کنند آنان می خواستند پیروز شوند و پیروزی را برای خانواده های شهدا به ارمغان ببرند بتوانند با این پیروزی امام خودشان را شاد کنند.
بتوانند با این پیروزی ملت محروم دنیا را امیدوار کنند حرکت شروع شد وقتی به وسط آب رسیدند عده ای از برادرها ، چند نفری ، با صدای یا حسین و یا علی و یا زهرا از پا می افتند گویا آب آنان را گرفته بود ولی حرکتشان را ادامه می دادند و جلو می رفتند سر و صدای آب این صداها را به گوش دشمن نرساند و آنان نتوانستند از موضع رزمندگان سر در بیاورند تا اینکه به پای کار رسیدند. تخریب چی ها یکی پس از دیگری معبرها را باز کردند نیروها وارد معبر شدند آمادگی خودشان را اعلام کردند تا دستور عملیات با رمز یا زهرا (س) داده شد و نیروها در آن وهله اول با نارنجک ها و سلاح هایی که داشته اند به دشمن حمله کردند.
با اولین برخورد با دشمن، نیروهای خودی روی سنگرهای آنان رفتند زمان زیادی طول نکشید که قایق ها به حرکت در آمدند و معبرهایی را که از پیش تعیین شده بود باز کردند. قایق ها با دریافت علامت چراغ دستی به سمت معبرها رفتند و جنگ را شروع کردند. دشمن تا آن زمان متوجه این مسأله نشد که این طور غافلگیر بشود قبل از رسیدن غواص ها به سنگرها و باز کردن معبرها دشمن چند بار چراغ روشن و خاموش کرد با نور افکنهای خیلی قوی این کار را کرد. اول خیال کردیم دشمن از حمله ما آگاه شد بعد فهمیدیم دشمن متوجه مسأله نشد. برادران با اطمینان کامل معبرهایشان را باز کردند منورها یکی پس از دیگری زده شد تیراندازی آنها به چپ و راست می شد باز خیال کردیم حمله لو رفت در این عملیات بعد از این غافلگیری برادران بالا رفتند و دشمن را به عقب راندند یک نفر از دشمن قادر به فرار نشد همه را به هلاکت رساندند فرماندهی گردانشان به فرماندهی تیپ پیام داد که ما داریم اسیر می شویم ما داریم اینجا کشته می شویم رزمندگان ایرانی خیلی به سرعت آمدند و ما را غافلگیر کردند فرمانده تیپ می گوید مقاومت کن فرمانده گردان می گوید من نمی توانم مقاومت کنم رسیدند، دیگر تمام شد صدا قطع می شود و بعد از چند لحظه خود فرمانده تیپ به فرمانده لشکرش مخابره می کند که من هم دارم اسیر می شوم باورشان نشد که این اندازه سرعت عمل داشته باشیم و بتوانیم دشمن را غافلگیر کنیم این از عظمت روح این رزمندگان است این رزمندگان خداجو .
این گوشه ای است از وضعیت والفجر 8، همینطور بودند عملیات یا صاحب الزمان ادرکنی از داخل آب عبور کردیم با اینکه دشمن می دانست و می توانست عزیزان ما را درو کند ولی اینجا خدا نخواست و برادران رفتند و کار دشمن را یکسره کردند و دشمنان را به جهنم فرستادند. بعد از آن عملیات های دیگر آبی شروع می شود که در گوشه و کنار خلیج یا در جاهای دیگر بود. تنها چیزی که به این عزیزان دلگرمی می دهد عشق به خداست و عشق به لقای پروردگار و عشق به ائمه اطهار (ع) است عشق به حقوق حقه اسلام است و هدف پیاده کردن احکام مقدس اسلام و برافراشتن پرچم افتخار اسلام است.
این عزیزان ـ این پاکبازان در همه عملیات ها، پرشور و پرطراوت و با عشقی مملو از ایمان، ایثار، فداکاری و گذشت شرکت نموده، مردانه ایستادند و جنگیدند.
خدا ما را موفق گرداند تا بتوانیم سرباز خوب و واقعی اسلام باشیم و بتوانیم فردای قیامت نزد ائمه اطهار علیهم السلام سربلند باشیم.والسلام

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار