همسر سرلشکر خلبان حبیب الله نمازیان:

به وسعت سالهایی بس طولانی گذشته است

کد خبر: ۲۰۵۴۳۵
تاریخ انتشار: ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۲ - ۱۱:۴۴ - 20May 2013

قرار بود برای بزرگداشت عملیات آزاد سازی خرمشهر مانوری با چند پرواز بر آسمان شیراز برگزار شود. نام خرمشهر با شهادت حبیب برایش تداعی می شود. حالا سیزده سال از رفتنش می گذرد؛ روزها و سالهایی که برای همسر شهید به وسعت سالهایی بس طولانی گذشته. 
میهمان صحبت های شقایقی می شویم که با حرف هایش فروغ بخش یاد همسر پرافتخارش امیر سرتیپ خلبان حبیب الله نمازیان در سالروز شهادتش می شود.

فروغ شقایق اظهار داشت: با اینکه صبح زود به سرکار می رفت و شب دیر وقت بازمی گشت، خستگی هایش همیشه پشت در خانه جا می ماند و حبیب با خوشرویی دنیایی از شادی، احساس و نشاط را به منزل می آورد. انضباط در کارها را رعایت می کرد. حرف هایش کم و سنجیده بود. از تهمت، سخن چینی و غیبت بیزار بود. دیگران یاد گرفته بودند که در حضورش سراغی از این خلقیات ناپسند نگیرند. در هر کاری رضایت خدا برایش مهمترین مساله بود. عشق و ارادت به ولایت فقیه در دفاتر و نوشته هایش موج می زد.

همسر سرلشکر خلبان حبیب الله نمازیان افزود: همیشه برای بزرگترها احترام خاصی قائل بود و خیلی زود با بچه ها ارتباط می گرفت. هر فرصتی که پیش می آمد سراغ بچه ها می رفت و می شد همبازی آنها. 

وی عنوان کرد: ایام محرم حالت حزن خاصی داشت؛ گریه های سوزناک، قرائت زیارت عاشورا و راه اندازی دسته های عزاداری با سربازان خود همراه همیشگی اش در این روزها بود.


خانم شقایق تصریح کرد: همیشه برای شهادت آماده بود. هر ماموریتی که در پیش داشت، ابتدا کارهای نیمه تمامش را کامل می کرد. بدهی از خود باقی نمی گذاشت. از وظایف شرعی خود هرگز غافل نمی شد. اعتقاد داشت انجام واجبات وظیفه است و راهگشای بهشت، به جا آوردن مستحبات است. برای همین نماز و روزه مستحبی فراوانی به جا می آورد و انس عجیبی با نماز شب داشت. قرائت قرآن و تفسیر آن از علایق خاص او بود و به گفته همکارانش لحظات قبل از شهادت را نیز به تلاوت آیات قرآن مشغول بوده است.

همسر سرلشکر خلبان حبیب الله نمازیان تاکید کرد: به دلیل ماموریت هایی که داشت، به شهرهای مختلف می رفتیم. همین باعث شده بود از خانواده ام دور باشم؛ اما حبیب آنقدر مهربان و با محبت بود که اجازه نمی داد جای خالی آنها را حس کنم. در امور خانه و نگهداری فرزندانمان کمک زیادی به من می کرد. اعتقاد داشت همسر را باید در رسیدگی به کارهای منزل یاری رساند.

وی به ماجرای شهادت همسر اشاره کرد و بیان داشت: اول خرداد ماه سال 68 بود. داوطلبانه درعملیات مانوری که به مناسبت سالروز فتح خرمشهر برگزار شده بود، شرکت کرد؛ در همان مانور همراه با یکی از شاگردانش به نام علی اکبر اسماعیل زاده در اثر سانحه هوایی به شهادت رسید. 

وی ادامه داد: صبح روز شهادتش قبل از رفتن بچه ها به مدرسه با خانه تماس تلفنی داشت. تعجب کردم چرا آن موقع صبح. با همه ما صحبت کرد. احساس عجیبی داشتم اما سعی کردم ذهنم را خالی از افکار اضطراب آور کنم. بعدازظهر بود که همکارانش خبر تکان دهنده شهادتش را برایم آوردند... .

همسر سرلشکر خلبان حبیب الله نمازیان در پایان یادآور شد: سال 65 با یکدیگر پیوند ازدواج بستیم. سیزده سال زندگی مشترک داشتیم. از حبیب دو یادگار برایم باقی مانده؛ احسان 25 ساله که فارغ التحصیل رشته میکروبیولوژی است و محدثه 23 ساله که دندانپزشکی می خواند. شهید همیشه جوان ها را سفارش به احترام به پدر ومادر می کرد. در قسمتی از وصیت نامه اش عنوان شده:"هرگز ارزش کار خود را با چیزهای اندک پایین نیاورید. توصیه من بیشتر با جوان هاست. همیشه محکم قدم بردارید. از راه انقلاب، امام(ره) و شهدا منحرف نشوید. نسبت به پدر و مادر خود احترام قائل شوید و هیچ گاه آناه را از محبت های معنوی خود بی بهره نگردانید..."

سرتیپ خلبان شهید حبیب الله نمازیان در سال 1343 در شهرستان کرمان به دنیا آمد. 
پس از پایان دوران دبیرستان، وارد دانشگاه افسری شد و پس از دریافت مدرک کارشناسی، از آنجا که علاقه ی خاصی به پرواز داشت، خود را جزو سهمیه ی خلبانان «هوانیروز» نمود و پس از گذراندن آزمایشات خلبانی و طی دوره ی خلبانی در «هوانیروز کرمان»، پرواز را آغاز نمود.
وی به عنوان معاون نظامی عقیدتی، انجام وظیفه نمود و با حرکات و اعمال خدا پسندانه مردم را بیشتر جذب خود و نهادهای انقلابی نمود.
پس از مدتی وارد حفاظت اطلاعات شده و به عنوان سرباز گمنام، مشغول انجام وظیفه گردید. 
در کنار خدمت به مردم و انقلاب، مراحل استاد خلبانی را نیز طی نمود و به عنوان استاد خلبان شروع به آموزش خلبانان جوان «هوانیروز» نمود.
از خدمات شهید نمازیان، نابودی جمعی از اشرار و قاچاقچیان بود. و بارها توانست هزاران کیلو مواد مخدر را که توسط ایادی استکبار برای آلوده کردن جامعه، خصوصا جوانان، از مرزهای شرق وارد کشور شده بود، کشف و منهدم کند.
پس از پایان جنگ تحمیلی ذکر دائمی حبیب الله افسوس بود و مرتب می گفت: جنگ تمام شد، ما شهید نشدیم؛ و با آنکه در این اواخر دارای پست و مقام مهمی بود.

امیر سرتیپ خلبان حبیب الله نمازیان در اول خرداد ماه 1378 در یکی از رزمایش های ارتش جمهوری اسلامی ایران که به مناسبت سالروز آزادی خرمشهر در منطقه عمومی دارنگون شیراز در حال برگزاری بود شرکت نمودند و در حین مانور در اثر سانحه هوایی بالگرد جنگنده 209 (کبرا) به اتفاق کمک خلبانش شهید علی اکبر اسماعیل زاده به درجه رفیع شهادت نائل گردید 

 

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار