حس شهادت

کد خبر: ۲۰۵۴۵۶
تاریخ انتشار: ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۲ - ۱۴:۱۹ - 21May 2013

حاجی برای اینکه بفهمد وضعیت روحی و ایمانی رزمنده های گردان یا رسول ا... (ص) در چه سطحی است، موقع اذان صبح به گشت و گزار در محوطه گردان می پرداخت؛ شبی برای خواندن نماز صبح بیدار شدم و او را دیدم که نزدیک چادرمان ایستاده. حاج حسین جلو آمد و مرا سفارش به خواندن نماز اول وقت کرد.
شبی در چادرمان، مراسم عزاداری گرفته بودیم. پس از شروع مداحی، حاجی را سر به سجده دیدم که چنان شروع به گریه و زاری می کند که گویا یکی از بستگان درجه یک او تازه فوت کرده است.
قبل از اینکه برای شرکت در عملیات ماووت عراق به کردستان برویم، حاجی در مراسم صبحگاه هفت تپه ( که کلیه نیروها و گردان های تابع محور 1 حضور داشتند) شروع به سخنرانی کرد. ابتدای حرفش را با دادن سلام به ائمه(ع) و شهدا آغاز نمود.
او در این سخنرانی از اول تا آخر مدام اشک ریخت، بطوری که جمعی از دوستانش می گفتند: حاجی با این روحیه اش سرانجام شهید می شود. حاجی در همان عملیات شهید شد و به سوی خدایش رفت.


راوی: نصر ا... فرهودی
نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار