تواضع و بصیرت حاجی

کد خبر: ۲۰۵۴۶۴
تاریخ انتشار: ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۲ - ۱۴:۳۵ - 21May 2013

در واحد طرح و عملیات فعالیت می کردم. سال 62 لشکر25 کربلا می خواست در منطقه جفیر، عملیاتی بر علیه قوای دشمن داشته باشد. به همین دلیل تا اندازه ای روی طرح ها و دستورالعمل ها کار شده بود. فرمانده گردان یا رسول (ص) به اتفاق فرماندهان گروهان ها جهت توجیه به منطقه اعزام شدند و چون من از قبل چون حاج بصیر را می شناختم، شرم داشتم که توجیه کننده آنها باشم. حاجی که متوجه شده بود، نگاهی به من انداخت و گفت: می دانم در دلت چه می گذرد. یا علی بگو. من می خواهم توسط تو نسبت به منطقه دشمن توجیه شوم. گفتم: حاجی در مقابل کوه علم و تجربه جنگی تو چگونه می توانم توصیه گر باشم. سوار ماشین شدیم و بطرف خط مقدم حرکت کردیم. حاجی با نگاهش همه چیز را متوجه می شد. او به فرماندهان گروهان ها امر کرد که هر سوالی دارند بپرسند تا چیزی را از قلم نیندازند.
می خواهم از تواضع و فروتنی حاجی بگویم که کمتر فرمانده ای چنین دید بصیرت بینی داشت. او می خواست به همراهانش بفهماند، آموختن یک کلمه از دیگران اگر چه تجربه کمتری دارند، لازم است؛ چرا که گاهی اوقات با تبادل افکار می توان به راه روشن تری رسید. خداوند او را و دیگر شهدا را با اهل یقین محشور فرماید.


راوی: صمد یعقوبی
نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار