امتحان الهی

کد خبر: ۲۰۵۴۷۶
تاریخ انتشار: ۰۱ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۰:۲۳ - 22May 2013

دو روزبعد از شروع جنگ، از طرف سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بروجرد همراه با شصت نفزا ز نیروهای مردمی و سپاهی با سلاح و مهمات مأمور شدم که در خدمت شیخ شریف قنوتی به خرمشهر بروم. شیخ شریف طی دو روز تلاش، کاروانی از مایحتاج رزمندگان آماده کرده بود. کاروان در مقابل مسجد امام خمینی آماده ی حرکت بود. مردم بروجرد برای بدرقه ی این کاروان جمع شده بودند. درهمین لحظه آمدند و به حاج آقا گفتند: (آقا! محمد مسعود، آقا زاده ی شما، سخت مریض است.)

آقا گفت: (خب من چه کار کنم. اگر خدا بخواهد خوب می شود. فعلاً امر مهمتری به عهده ام گذاشته شده و آن همانا جنگ در راه خدا و جنگ با کفار و صدام و صدامیان است. من الان عازم هسمت و به هیچ قیمتی حاضر نیستم که از ماشین پیاده شوم.)

آن روز با بدرقه ی با شکوه مردم بروجرد به سمت خرمشهر حرکت کرد.

 

راوی :حاج محمد رضا روشن بین

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار