به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع پرس، با شکلگیری انقلاب اسلامی و در پی آن وقوع جنگ تحمیلی، ادبیات پایداری به جزء لاینفک ادبیات کشور تبدیل شده و در طول سالیان، به بالندگی و جلوهگری قابل توجهی در این حوزه رسیده است. از این رو خبرگزاری دفاع مقدس بنا به رسالت ذاتی خود در نظر دارد تا با گفتوگو با شاعران و صاحبنظران به تبیین و بررسی نقش و جایگاه این گونه ادبی در میان اشعار معاصر بپردازد.
دفاع پرس: شعر فارسی بعد از انقلاب دچار یک نوزایی شد به تعبیری دوباره متولد شد. تحلیل شما از جریانات شعر بعد از انقلاب چیست؟ آیا مردم و شاعران همچنان پیوند خود را حفظ کردهاند؟
ادبیات همانگونه که در طول تاریخ نقش مهمی در حوادث اجتماعی و برپایی نهضت ها و به ثمر رسیدن انقلاب ها داشته، به همان مقدار هم در چرخه این حوادث متناسب با سلیقه و خواست مخاطبانش تغییر و نوزایی پیدا کرده است. از آنجا که ادبیات همواره به کمک مردم جامعه میآید و بخشی از آن بر اساس اتفاقات جامعه شکل میگیرد، ادبیات ایران پس از انقلاب اسلامی هم از این اصل مستثنی نبوده و نیست؛ بنابراین چند تغییر عمده در ادبیات ایران پس از انقلاب رخ داد.
به طوری که امروزه ادبیات انقلاب اسلامی میتواند در جهان حرفی برای گفتن داشته باشد، باید عرض کنم بعد از انقلاب برخی قالبها در ادبیات احیاء شده و برخی مضامین هم به شکل هدفمند وارد چرخه ادبیات شدند، بطور مثال نوعی از شعر شکل گرفت با عنوان شعر آیینی، که انرژی تازهای وارد ادبیات انقلاب کرد. شعر آیینی نه با آن تعریفی که پیش از انقلاب وجود داشت بلکه با نگاه و رویکرد تازه معرفتی و بینشی که امروز به سر حد بالندگی خود رسیده است.
اگر چه قبل از انقلاب هم شعر آیینی داشتیم اما بعد از انقلاب شعر آیینی حرفها و اندیشه های عمیقتری برای مخاطبانش عرضه کرد و گامهای موثری به سمت معرفت و شناخت دین و آیین برداشت و یا شعر اعتراض اگرچه ریشه در ادبیات مشروطه داشت ولی بعد از انقلاب به سمت شعر پایداری حرکت کردف شعری که مرزهای انسانیت را درنوردید و امروز الگوی بیداری و اعتراض در کشورهای ظلم دیده و مظلوم واقع شده است، در حقیقت اندیشههای شعر شاعران ایرانی در حوزه شعر پایداری سرمشق قلمهای معترض جهانی است.
ادبیات دفاع مقدس هم از آنگونههای ادبی است که با جامعه شکل گرفت با نیاز مردم حرکت کرد و در دل مخاطبانش رشد یافت. اینکه ادبیات ما بعد از انقلاب در شاخههای مختلف رشد کرد، حرف و سخن بنده نیست بلکه آثار و تبعات آن در جامعه هنری مشهود است. شما ببنید ترانههای شاعران امروزی بقدری برای مخاطب ایرانی جذاب است که کمتر سراغ ترانههای آن ور آبی میرود بخصوص در سالهای اخیر رشد چشمگیری در حوزه ترانه داشتیم و همین امر نمایانگر پیوند خوب و صمیمی ادبیات با مردم است.
دفاع پرس: آیا شعر نسبت به شکلهای دیگر هنری، ظرفیت بیداری مردم را دارد؟
دنیای واژه و کلمه دنیای وسیعی است و البته مقدس، آنگونه که پروردگار هستی به کلمه سوگند میخورد و آن را بهترین راه ارتباطی با بنده خود معرفی میکند و از بنده میخواهد که با پروردگارش گفتگو کند. شعر هم نوعی گفتگو با هستی است، چه آنجایی که از زبان و قلم شاعر بیرون میتراود و چه آنجایی که چون آیینهای درون مخاطب را میکاود و به نمایش میگذارد و زبان به زبان میچرخد؛ بنابراین ظرفیت پنهان در نهاد شعر، ظرفیت بالایی است، به عبارتی شعر ظرفی است برای بیان اندیشهها، اخلاق و اصول اعتقادی، همانگونه که در ادبیات کلاسیک از آن بارها به عنوان ابزار تربیتی، اخلاقی و اعتقادی استفاده شده است.
حکم بیداری و روشنگری هم در ذات هنر است و البته در شعر به جهت آشتی کلام و زبان با فصاحت و سخنوری بیش از پیش عیان است. بنابراین از آن دسته از هنرهایی است که ظرفیت بالایی را برای ارتباط با مخاطبانش دارد.
دفاع پرس: شما راجع به ادبیات پایداری چه تحلیل و تفسیری دارید؟ آیا با چنین ژانر ادبی موافق هستید یا نه؟
ادبیات پایداری یکی از ژانرهای ادبی است که تعریف جهانی دارد با بار معنایی و مفهومی خاص خودش. بنا بر این از نظر بنده، شاخههای ادبی را محتوا و مضمون آنها از هم جدا میکند. بطور مثال اگر از شعر دینی حرف میزنیم آن پیام و معنایی که در شعر هست، آن را «شعر دینی» میکند، لذا صرفا یک شعری که برای یک شخصیت مذهبی یا بزرگ یا ائمه دین سروده شود را نمیتوانیم بگویم شعر آیینی یا دینی. شعر پایداری هم همین است. آنچه شعر را شعر پایداری میکند، پیام، محتوا و مضمون آن است؛ اما چه چیزی شعر پایداری را متفاوت میکند. ظلم ستیزی، عدالت خواهی، فرار از کلیشههای فردی اجتماعی، مطالبه عدالت و... پیامهایی هست که در شعر پایداری نهفته است و همین باعث میشود که شعر پایداری فقط منحصر به ایران نباشد و فراتر از مرزها نقش آفرینی کند. هر جامعهای دچار تحول میشود و این تحول هم در دل جوامع نهفته است پس ادبیاتش به آن سمت حرکت میکند.
بنابراین ادبیات با توجه به نیاز مردم و مخاطبش حرکت میکند. طبیعتا هر جا انقلابی اتفاق بیفتد هنر به کمک آن انقلاب میآید برای اینکه درونی شود. به این معنا که هم کمک میکند به کسانی که در این راستا پیشگام و پیشقدم هستند و انرژی تازهای به آنها میدهد و از طرفی کمک میکند تا مردم آن انقلاب را بپذیرند و با پیشگامان انقلاب همقدم شوند. ادبیات پایداری گونهای از ادبیات است که تعریف جهانی با خود به همراه دارد و المانها و نشانههایی دارد که در ادامه به آن میپردازم.
دفاع پرس: اینکه ادبیات پایداری را جهانی بدانیم بسته به این است که پایداری را از چه زاویهای تعریف کنیم. آیا هر دفاعی در مقابل استبداد و استکبار را میتوان پایداری دانست یا اینکه باید مایههای مذهبی و دینی داشته باشد؟
باز هم تاکیید میکنم ادبیات پایداری در محتوا و مضمون است که متفاوت میشود. مثلا ادبیاتی که در جهت ارزشگذاری برای جانباختگان وطن یا معرفی و ترویج فرهنگ شهادت مطرح میشود تنها بخشی از ادبیات پایداری است، ولی ادبیاتی که در حوزه عدالتخواهی و ظلم ستیزی حرف میزند، ولو مفهوم اجتماعی و حتی اعتراض داشته باشد، آن هم ادبیات پایداری است. این نظر شخصی بنده است. نباید بگوییم ادبیاتی که اختصاصا در تعریف و ترویج شهادتطلبی گام برمیدارد صرفا و قطعا ادبیات پایداری است اما سایر محتواهای ظلمستیزانه نیست.
دفاع پرس: میتوان شعری گفت که مضامین اسلامی ایرانی داشته باشد اما مخاطب آن جهانی باشد؟
بله. من صحبت شما را تکمیل میکنم. ادبیات پایداری حتی میتواند برای اسطورههای ملی و میهنی ما سروده شده باشد. این به این معنا نیست که تنها ادبیاتی که به اسطورههای دینی میپردازد ادبیات پایداری است،از این رو پرداختن به قهرمانان ملی و دینی، ویژگیهای رفتاری و شخصیتی آنها میتواند در جهت تقویت ادبیات پایداری باشد.
دفاع پرس: زنان تا چه میزان میتوانند در این حوزه نقشآفرین باشند؟
تعریف زن در چند جایگاه میتواند متفاوت باشد. گاهی در جایگاه مادر، گاهی همسر، گاهی یک فعال اجتماعی ـ فارغ از جنسیتش ـ تعریف می شود. همه این تعاریف به کمک زن میآید برای آنکه بگوید ادبیات ما در بخش عظیمی با این قشر عجین است. همآنگونه که وقایع و اتفاقات هر جامعهای پایه و مبنای اصلیاش از خانواده آغاز می شود و در دامن مادران پرورش مییابد و با از خودگذشتگی زنها ادامه پیدا میکند و با صبور بودن آنها رشد پیدا میکند، به همان اندازه هم نقش آنها در ادبیات نقش پرنگتر و اثر گذارتری است.
دفاع پرس: نقش زنان شاعر در ادبیات پایداری چیست؟
نقش زنان شاعر در ادبیات پایداری نقش تاثیرگذار و مشهودی است، ببینید آنجایی که سخن از دفاع حقوق زن به میان میآید زنان شاعر کلامی نافذ و تاثیرگذارتری دارند و یا آنجایی که در شعر دفاع مقدس به عنوان بخشی از ادبیات پایداری، زنان شاعر از احساسات زنان و مادران شهدا در شعر روایت میکنند قطعا رنگ و بوی ملموستری دارد. از این منظر عواطف در شعر زنان به گونهای دیگری با مخاطب گفتگو میکند.
اما واقعا سوال اینجاست که در تاریخ ادبیات ما چند زن شاعر باقی ماندهاند و چند دیوان شعر امروز از زنان شاعر به دست ما رسیده؟!
دفاع پرس: چرا چنین اتفاقی میافتد آیا مردان اجازه حضور و ماندگاری زنان در عرصه شعر را نمیدهد؟
من بارها گفتهام ادبیات ما ادبیات مردسالار و زنستیزی بوده است است. مثلا به شعر پروین نگاه کنید اشعار نغز بسیاری سروده اما میترسد شعرش را به گوش مردان برساند. خیلی جاها در گذشته شعر پروین بدون هویت خوانده میشد. جامعه ما از گذشته تا امروز به این درد دچار است ارتباطی به عصر حاضر و انقلاب ندارد هر چند هنوز هم به این درد مبتلا هستیم. عوامل متعددی هست که زنان در عرصه حضور نداشته باشند. یا کم تاثیر باشند یکی از عوامل آن اجتماع است. برخی از آنها هم فردی است.
دفاع پرس: البته زنان هم تا حدی مقصر هستند چون نمیخواهند خود را درگیر مسائل سیاسی و اجتماعی کنند، معدود اتفاق میافتد که زنی خود را درگیر مسائل حاد اجتماعی کند؟
اینطور نیست، زنان وارد فضای جامعه میشوند، خوب هم مینویسند، حرف هم برای گفتن دارند؛ اما فضایی که ایجاد میشود، گاهی فضای پس زدن است. این ابدا برداشت شخصی نیست. چند زن شاعر و هنرمند داریم که نامشان ماندگار شده باشد؟ ما با زنان هنرمند خود در طول تاریخ خوب تا نکردیم.
دفاع پرس: آیا میتوان گفت که اگر شعر اغلب زنان شاعری که از ایشان سخن میگویید قوام و ظرفیت مانایی در تاریخ را داشت، مانند اشعار پروین، فروغ و حتی سیمین بهبهانی ماندگار میشد؟ سوال این جاست که چند شاعر وجود دارد که این ظرفیت را داشته باشند تا تاریخ آنها را حفظ کند؟
کار شاعر خلاف جریان رود شنا کردن است. اگر شاعر این بصیرت را نداشته باشد شاعر نیست. این موضوع که زنان شعرشان قوام ندارد عمومیت نیز ندارد. آیا همه زنان شاعر در سرودن شعر مشکل دارند؟ ما در این سالها در حوزه شعر آزادی بیان داشتیم. شاعران اجازه داشتند حرف بزنند زنان نیز هم، بنابراین حرف شما در موارد خاص ممکن است درست باشد اما در موارد عام خیر.
دفاع پرس: اگر بخواهیم شعر پایداری را آسیب شناسی کنیم به نظر حضرتعالی چه موانعی آن را تهدید میکند؟
عوامل مختلفی وجود دارد شاید بخش مهم آن جشنوارهزدگی است. یعنی ما جشنواره را برگزار میکنیم برای تولید اثر اما در خیلی موارد ضد آن عمل میکنیم. چرا که در حوزه اجرا مواردی پیش میآید که خوب نیست. یعنی خلاف جریان هنر حرکت میکند. دیگر اینکه اشعار سفارشی و موضوعی خیلی رنگ و بو گرفته است. هر چند این اشعار ماندگار نیست اما به هر حال انرژی شاعر را میگیرد. از طرفی دستهبندی و یارکِشی نیز اتفاق میافتد که به شعر ضربه میزند. اعتقاد من این است در جایی که به زیرکی احتیاج داریم برای اینکه هنرمان را از رکود نجات دهیم اتفاقا بد عمل میکنیم، در حوزه اجرا عملکرد خوبی نداریم. حوزه چاپ و نشر هم مشکلات خاص خودش را دارد. آثار پایداری آنقدر بد چاپ میشود که جذابیت ندارد و الی آخر ...
برخی معتقدند که شعر باید جوششی باشد نه کوششی این مساله در مقایسه با این که برخی شعر موضوعی میگویند چگونه قابل بررسی است؟
این جمله شما را که شعر باید کوششی باشد یا جوششی را تصحیح میکنم. شعر در گام اول کوششی و تجربی است. وقتی بخواهیم درباره یک واقعه شعر بنویسیم نمیشود حس را درگیر کرد. البته شعرهایی که جوششی است ماندگار است نه اشعاری که کوششی است اما شاعر باید با جریانات اجتماعی همراه باشد.
مثلا ما الان بحث مدافعان حرم را داریم. اگر شاعری وارد این موضوع نشود، به انسانیت خیانت کرده است. چرا که موضوع مدافعان حرم یک مساله انسانی است و فراتر از مرزها حرکت کرده است.
دفاع پرس: وضعیت ترجمه شعر چگونه است آیا میتوان با ترجمه شعر انقلاب را صادر کرد در حالی که بسیاری معتقدند که شعر ترجمه پذیر نیست؟
شعر ترجمه امروزه در جایگاه خود یک اتفاق ادبی است. البته قالب در ترجمه تاثیر دارد، قالب «سپید» به عنوان مثال در ترجمه راحتتر است تا غزل.
اما آنچه ترجمه میشود اندیشه شعرهاست بنابراین اندیشه شعر حافظ ترجمه شدنی است حتی اگر زبان و قالب ترجمهپذیر نباشد ما با حفظ زبان مشترک با جهان ارتباط پیدا کردیم. در واقع اندیشهها ترجمه میشوند نه زبان. شعر عناصری دارد که خاص آن زبان است این عناصر ترجمه پذیر نیستند اما محتوا و پیام که برای ترجمه مشکل ندارند. مشخصا در بحث وضعیت ترجمه شعر پایداری باید بگویم که اصلا وضعیت مناسبی ندارد، به دلیل اینکه خروجیهایی میبینیم که سایه دولتی روی آن است برنامهریزی درستی ندارد. از چاپ کتاب بگیرید تا انتشار آن. البته این بدان معنا نیست که کاری نشده است. به زعم بنده باید هم و غم متولیان فرهنگی در این حوزه بیشتر شود.
انتهای پیام/ 161