گروه استانهای دفاع پرس - زنان در عرصه مقاومت و ایثار اگر نگوییم تکتاز بوده و هستند، به طور قطع یقین پیشتاز بوده و هستند، زنان انقلابی و مومن و خداشناس در عرصههای مختلف سهم خود را در انقلاب به دوش کشیدند، زنان مقاوم و انقلابی که همه سختیها و مرارتها رابه جان خریدند و در نبود مردانشان بار و مسولیت زندگی را تنها به دوش کشیدند، از جمله اقشاری هستند که در دهه 60 هرگز فراموش نمی شوند.
مردم ایران نه تنها با دشمن در مرزها میجنگیدند، بلکه منافقین کور دل نیز در داخل کشور دست به ترورهای گستردهای زدند، از یک فرد تا یک گروه، هر کس را احساس میکردند که دلش و نگاهش و کارش انقلابی است و میتواند به عنوان فردی مؤثر و انقلابی باشد، وی رابه شهادت میرساندند، به جرم انگشتر عقیق، مسجدی بودن، روحیه انقلابی ،شرکت در نماز جمعه و در یک کلمه میتوان گفت: به جرم مسلمان بودن.
شهید حسن حقیقی نیز یکی ازشهدای ترور در سال 1360 است، وی که یکی از نیروهای ژندارمری در رژیم شاهنشاهی بود و در قسمت مخابرات فعالیت میکرد، با اولین جرقههای انقلاب به خدمت و فعالیت در عرصههای مبارزه همت گمارده و در این عرصه به فعالیت میپردازد و به مبارزان جبهه توحید میپیوند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران اسلامی و با توجه به شرایط اولیه و نوپا بودن انقلاب اسلامی و سوءاستفاده منافقین و اشرار از شرایط نابسامان داخلی، با فرمان حضرت امام خمینی (ره)، پاسداران انقلاب اسلامی برای حفظ و صیانت از انقلاب و برقراری امنیت داخلی شروع به فعالیت کردند.
با عنایت به روحیات مذهبی و انقلابی شهید حسن
حقیقی و ارادت وافروی که وی به حضرت امام خمینی
(ره)، ولایت فقیه و همچنین با توجه به سوابق نظامی (ستوان یار ژندارمری)، وی
داوطلبانه و با موافقت ژندارمری جمهوری اسلامی، مأموریت خود را پس از انقلاب سال 57
در کمیته های انقلاب اسلامی (مستقر در مسجدالنبی نارمک و مسجد الرسول
(ص) میدان رسالت) آغاز میکند.
در همین راستا خبرنگار دفاع پرس همزمان با سالروز شهادت «حسن حقیقی» گفتوگویی را با «شوکت مهاجری» همسر این شهید والامقام ترتیب داده است که در ادامه آن را میخوانید:
دفاع پرس: شهید حقیقی چه سالی به دنیا آمد و فعالیت خود را در زمان انقلاب از کجا و چگونه آغاز کرد؟
شهید حسن حقیقی در خانوادهای متدین و مذهبی اول خرداد سال 1326 در «گلپایگان» به دنیا آمد.
در ابتدای فعالیت خود پیشنهاد تشکیل نیروهای ذخیره کمیته انقلاب اسلامی را مطرح کرد و به دنبال تایید آیتالله مهدوی کنی، وی به عنوان سرپرست این نیروها (در منطقه 5 تهران) انتخاب میشود.
همچنین با توجه به سوابق درخشان وی، از سوی حجت الاسلام خلخالی به سرپرستی دایره مبارزه با مواد مخدر شرق تهران انتخاب میشود.
شهید حقیقی در سمت سرپرست نیروهای ذخیره کمیته انقلاب اسلامی، اقدام به سازماندهی، آموزش و مسلح کردن پاسداران داوطلب فعال و مستقر در مساجد شرق تهران (تحت نظارت کمیته انقلاب اسلامی) میکند.
دفاع پرس: در مورد مهمترین فعالیتهای شهید برایمان توضیح دهید؟
مهمترین فعالیت های شهید
توجیه فرماندهان و نیروهای مستقر در مساجد برای مأموریتهای مختلف و صدور حکمهای مربوطه، تشکیل کلاسهای آموزشی رزمی و اسلحه شناسی و تیراندازی برای خواهران و برادران، سازماندهی و سرپرستی نیروها برای عملیاتهای ایست و بازرسی شبانه در تهران و صدور احکام مربوطه و نیز انجام عملیاتهای میدانی و درگیری متعدد خیابانی با منافقین و ضدانقلابها و نیز پیگیری و تحویل آنها به دادگاههای انقلاب اسلامی، انجام عملیاتهای میدانی برای مبارزه با موادمخدر و در گیری با سوداگران مرگ (پاکسازی حلبی آباد و مرکز فساد مجاور میدان رسالت، پاکسازی مراکز فساد محله شمیراننو، پاکسازی حلبی آباد خیابان فرجام) را میتوان از جمله اقدامات مهم وی برشمرد.
مبارزه با ناهنجاریهای اجتماعی (فساد، منکرات و مشروبات الکی)، اهتمام به برگزاری رژه پاسداران و نیروهای انقلابی در تهران (جهت انقلابی و اسلامی کردن ظاهر شهر همراه با خواندن آیه مبارکه «یا ایها الذین آمنوا اطیعوالله و اطیعوالرسول و اولی الامر منکم» با آهنگ انقلابی) و استقرار نیروهای کمیته انقلاب اسلامی به سرپرستی شهید در پایگاه خیابان نیروی دریایی، از دیگر فعالیتهای این شهید والامقام در دوران زندگیاش است.
محافظت از شخصیتهای مطرح انقلاب در مراسمهای مختلف، مدیریت اجرای حدود اسلامی، سازماندهی و آموزش نیروها و اعزام به مناطق جنگی، برگزاری مراسم تشییع شهدای جنگ تحمیلی با سازماندهی نیروهای ذخیره کمیته انقلاب اسلامی (استفاده از نیروهای ژندارمری برای تشییع شهدا و تسلی خاطر خانوادههای شهدا) از مهمترین اقدامات همسرم است، وی عاشق کار و خدمت به مردم بود و لحظهای از پای نمینشست.
دفاع پرس: در مورد سایر کارها و فعالیتهای شهید برایما بگویید؟
فعالیت های متفرقه
تحویل هدایای امت ایثارگر و ارسال آنها به مناطق جنگی و فعالیت در کمیته امداد امام خمینی (ره) و نیز فعالیت در کمیته مسکن برای جلوگیری از ساخت ساختمانهای غیر مجاز در تهران، از جمله فعالیتهای متفرقه شهید حقیقی است.
دفاع پرس: در مورد خصوصیات اخلاقی شهید برایما توضیح دهید؟
خصوصیات اخلاقی
علاقه وافر همسرم به ائمه اطهار (ع) بهویژه ساحت مقدس حضرت صاحبالزمان (عج) به نحوی بود که اشعار مربوط به آن حضرت را خوانده و به فرزند پنج سالهام محمد نیز آموزش میداد.
تعلق خاطر همسرم به مناجات و برگزاری مراسم دعا و مناجات بهویژه دعای پر فیض کمیل بسیار زیادبود، حتی (یکسال قبل از شهادت وی، مناجات اثر خود را با خط بسیار زیبایی نوشته است. (تصویر این خط موجوداست)
دفاع پرس: همسرتان تا جه اندازهای به امام خمینی (ره) علاقه داشت؟
خصوصیات اخلاقی و معنوی حضرت امام خمینی (ره) و انقلاب آن حضرت بر ضد رژیم طاغوت، چنان تاثیری بر شهید حقیقی گذاشت که وی دچار یک انقلاب درونی و معنوی میشود.
قصد داشت تابلوی هنری که بافته بود را تقدیم امام خمینی (ره) کند
علاقه شهید به حضرت امام در آثار خطاطی وی مشهود بوده و در اواخر عمر شریفش ابراز می کرده است که تابلوی هنری بافته شده توسط خودش (مکه معظمه) را تقدیم حضرت امام (ره) خواهد کرد.
دفاع پرس: همسر شما چه قبل و چه بعد از انقلاب یک نظامی بود. رفتار و اخلاقش در منزل چگونه بود؟
خصوصیات نظامی شهید و فعالیتهای انقلابی وی مانع رسیدگی و عشق و علاقه وی به خانوادهاش نبود و رفتارش با من و فرزندانش بسیار با محبت و خوب بود، با این که سالها از شهادت همسرم میگذرد، هرگز فراموش نمیکنم به همه مسائل زندگی میرسید و توجه میکرد. پس از وی زیارت قبور شهدا در شبهای جمعه به ندرت از همسرش ترک شده است.
دفاع پرس: در مورد مهماننوازی و ارتباطش با بستگان برایما تعریف کنید:
مهماننوازی همسرم به گونهای بود، که برخی اوقات در جلوی در منزلمان از مراجعین پذیرایی میکرد.
یکی از خصوصیات اخلاقی همسرم، ارتباط با بستگان بود که اقوام و وابستگان مرتب از آن یاد میکنند. علاقه وافر همسرم به صله رحم و ایجاد وحدت و همدلی در بین بستگان و فامیل بوده است. به نحوی که پس از شهادت همسرم فقدان این حضور کم و بیش احساس میشود.
دفاع پرس: آیا بستگان و نزدیکان همسرتان درعرصه فعالیتهایش دخالت میکردند، در این زمینه منش وی چگونه بود؟
شهید در فعالیتهای انقلابی خود در کمیته انقلاب اسلامی با وجود احتمال خطرات جانی از اقوام و بستگان خود حتی در عملیاتهای میدانی نیز استفاده میکرده است. خاطرات بسیاری از شهید را بستگان تعریف کردند.
نکته قابل توجه این است که علیرغم اعتراض بستگان، همسرم پسر خردسال خود را نیز در عملیاتهای میدانی به همراه میبرد و میگفت:
«پسرم باید حضور داشته باشد و این صحنه ها رابیند»
دفاع پرس: آیا در زمینه حل مشکلات مردم نیز کاری میکرد؟ بیان کنید:
دستگیری از دیگران، یکی از خصوصیات بارز شهید بود
اهتمام در حل مشکلات مردم داشت و تا حدامکان و در چارچوب قانون از هیچ کمکی دریغ نداشت.
وقتی مردم به وی پیشنهاد پرداخت مبالغ قابل توجهی میکردند (در شرایطی که توانایی مالیمان به حدی بود که موفق به تعمیرات ساختمانی منزل خود نبودیم)، پس از رد کردن مبالغ پیشنهادی میگفت: اگربتوانم کاری انجام دهم. دریغ نمیکنم و نیازی به این حرفها نیست.
در کمک کردن به گرفتاران دام اعتیاد پیشقدم بود
در زمینه مبارزه با مواد مخدر، تا حد امکان قصد اصلاح و کمک به در دام افتادگان اعتیاد را داشت. حتی در این راه از امکانات شخصی خودش و منزلش برای کمک به دیگران بهره میبرد.
وقتی در جلوی درب منزل بدون محافظ و سلاح به هرس کردن درختان میپرداخت، در پاسخ به اعتراض همسایهها که چرا مراقب خود نیستی و ممکن است مورد حمله منافقین قرار بگیری، میگفت: «جان را خداوند داده است و هر وقت بخواهد میگیرد، اگر داخل دژ مستحکمی هم زندگی کنی، این جسم است که اختیارش دست خود انسان است نه روح وی»
دفاع پرس: در مورد اموال عمومی و بیتالمال نظرش چه بود؟
حفظ بیت المال برایش اصل بود/ مشکل گشای دیگران بود
نسبت به حفظ بیتالمال خیلی دقت و وسواس به خرج میداد و هیچ وقت از اموال محل کار استفاده شخصی در منزل و برای خودش نمیکرد. در برخی موارد به عنوان امین محله و خانواده مشکلات خانوادگی بستگان و دوستان را هم در منزلش حل و فصل میکرد.
استعداد قابل توجهی در خوشنویسی داشت و از هنر خطاطی، در زمینه کاری (مکاتبات و احکام صادره و....) نیز استفاده میکرد.
همسرم همانند همه پاسداران انقلاب اسلامی با کمال شجاعت و بیاعتنا به جو ناامنی و وحشتی که ناشی از عملکرد منافقین مزدور بر شهر حاکم شده بود، با شجاعت و رشادت فراوان که ناشی از اعتقاد به اسلام، امام و انقلاب بود، همگام با همرزمان انقلابی خود، به طور مستمر و بدون وقفه به فعالیتهایش علیه ضدانقلاب و اشرار ادامه میداد.
فعالیت انقلابی همسرم به حدی رسید که کمیته انقلاب اسلامی احتمال خطر و سوءقصد به جانش و لزوم رعایت و جوانب احتیاط را چندینبار به وی گوشزد کردند، ولی همچنان به فعالیتهایش در عرصههای مختلف ادامه میداد و به سازماندهی نیروهای انقلابی میپرداخت، حتی چند دفعه گروهک منافقین وی را تهدید به ترور کرده و تحت تعقیب و گریز نیز قرار میگرفت (روزی در جمع خانواده بود که بیسیم خبر شهادت وی را میدهد و شهید کذب بودن خبر را سریع به پاسداران اعلام میکند. (نامههای تهدیدآمیز بسیاری به داخل منزل ما انداخته میشد).
یکی از همرزمانش برایمان تعریف کرد، در زمان گشت در تپههای لویزان وقتی به وی گفته شد، آقای حقیقی شما از سوءقصد منافقین نمیترسید؟ همسرم پاسخ داده بود : «من راه خود را انتخاب کردهام، منافقین هیچ غلطی نمیتوانند بکنند و در آخر هم شهید میشوم».
دفاع پرس: آیا همسرتان قبل ازشهادت شما را آماده کرد؟ اگر نکتهای در این ارتباط هست بیان کنید:
همسرم در آخر عمرش خود احساس کرده بود که به زودی به شهادت میرسد، به من میگفت: «خیلی سرم شلوغ شده، کار دارم، باید از این به بعد خودت خریدهای خانه را انجام بدهی» و یا می گفت: «باید لباسهای مشکی بپوش» کمکم داشت مرا برای روزهای رفتنش آماده میکرد.
دفاع پرس: در زمان شهادت همسرتان چند فرزند داشتید؟
در زمان شهادت همسرم صاحب سه فرزند شامل دو پسر پنج و سه ساله و نیز یک دختر هشت ماهه بودم، ضمن اینکه فرزند چهارم شش ماه بعداز شهادت پدرش به دنیا آمد.
دفاع پرس: در موردنحوه شهادت همسرتان برایما توضیح دهید؟
با توجه به ایام شعبانیه در شب قبل از شهادت به همراه فرزند اول خود و همرزمانش به مسجد مقدس جمکران مشرف شده و دیر وقت به منزل بازگشت.
منافقین کوردل که از پیش منزلمان را شناسایی کرده بودند، ساعت 7 صبح به درب منزل ما آمده و زنگ زده و خود را از نیروهای کمیته معرفی میکنند. من و فرزندانم بیدار بودیم، ولی همسرم هنوز خواب بود، گفتم آقای حقیقی خسته هستند و نمیتوانند پاسخ بدهند ،دوباره برای چندمین مرتبه زنگ درب را زدند و درخواست خود را مطرح کردند، به ناچار همسرم را از خواب بیدار کردم و با اولین صدایی که وی را کردم بیدار شد، در صورتی که همیشه طول میکشید. همسرم به طرف درب منزل حرکت کرد و دو پسر خردسالم نیز به دنبال پدرشان به سمت درب خانه رفتند، همسرم به من اعتراض کرد این بچهها را بگیر، ولی دید که رهایش نمیکنند و هر دو (محمد و مهدی) را در آغوش گرفته و به اتفاق فرزندان به جلوی درب رفتند.
محمد پنج ساله داشت که شاهد صحنه شهادت پدرش شد
همسرم جلوی درب بچهها را به زمین میگذارد و منافقین در حالی که اسلحهشان را در زیر نانهای لواش مخفی کرده بودند، ناگهان وی را هدف گلولههای خود قرار میدهند و فرزندانم شاهد نحوه به شهادت رسیدن پدرشان بودند. به محض این که دم در خانه رفتم گفتم که از فرزندانش حیا نکردید و بیهوش شدم.
منافقین به سمت من هم شلیک کرده بودند، ولی خوشبختانه با تقدیر الهی تیر از بالای سرم عبور کرده درب آهنی را سوراخ کرده بود و درست به کرکره اتاقی که دختر هشت ماههام خوابیده بود برخورد کرده و مانده بود. بعدها دیدم تمام پایین در سوراخ سوراخ شده از بس که تیر خالی کردهاند پزشکی قانونی اعلام کرد 11تیر به نقاط حساس و اصلی همسرم اصابت کرده، پیشانی، زانوها، کلیه ها و... را تیر زده بودند.
بعد از دقایقی همسایهها جلوی درب منزل آمده و همسرم را به بیمارستان انتقال میدهند، که در مسیر بیمارستان به شهادت میرسد. همسرم علاقه شدیدی به امام زمان (عج) داشت و در روزهای قبل از شهادتش در تدارک جشن ویژهای برای نیمه شعبان بود که در همین روز به شهادت رسید. قریب 40 پرچم رنگارنگ و بزرگ بود که همه پرچمها را روز نیمه شعبان از درب خانه تا مسجد «احمدیه» نصب کردند و همسرم با بدرقه گرم مردم راهی خانه آخرت شد. در روز ولادت حضرت صاحب الزمان (عج) به سمت گلزار شهدا تشیع شد.
شش ماه پس از شهادت همسرم، فرزند چهارم ما متولد شده و به سفارش همسرم در عالم خواب نام وی را حسن گذاشتم.
همسرم 17 خرداد سال 1361 به شهادت رسید. مزارش مأمن و خلوتگاه انس من و فرزندانش قطعه 26 در بهشت زهرای تهران است.
شهید دل نوشتهها ومناجاتهایی با خدایش دارد که بینظیر است، به یکی از این مناجاتها اشاره میشود:
منا جات شهید حقیقی
«الهی! پروردگارا! مرا در پناه خودت مصون و محفوظ بدار تا آنقدر که فهم من میرسد و درک میکند به خدمت در راهت مشغول باشم.
پروردگارا! خالقا! به تو عشق میورزم و تو خود این عشق را در وجودم پروراندی و تو خود درس عاشقی آموختی.
ممیران مرا تا زمانی که گناهان من از وجودم رخت بربندد و جای آن را نیکویی فرا گیرد.
ایزدا! مرا از خصلتهای نیکو اشباع کن و مرا ارزشی ده تا در راهت، جان با ارزش تقدیم کنم.
خدایا! مرا از گناه بازدار و یاریم کن تا ابلیس مرا نخرد و بیامرز گناهانی را که ازمن سر زده است که بسی شرمندهام.
ببخش لغزشهایم را تا خجالت نکشم و در وقت دعا به درگاهت سر به زیر باشم و عرق شرم از جبینم جاری نشود.
معبودا! از تو استعانت میطلبم که مرا در صراط مستقیم قرار دهی.
پروردگارا! از تو میخواهم هنگام بخشودن گناهانم، مرا به خدمت خود رهبری کنی و اگر هوای نفس بر من غلبه کرد، قبل از بروز گناه جانم را ستانی و به سوی خود کشانی.
حمیدا! مرا توفیق ده تا در راه اسلام و قرآن و رهبر کبیرم تا آخرین رمق خود بایستم و شاهد این همه موهبت باشم.
تو خود میدانی که من هیچم به درگاهت و هیچ از تو نمیخواهم جزسعادت و رستگاری، مرا بطلب که طالب تو هستم و مرا بخوان که خواهان تو میباشم و مرا ببر که راهی رهت هستم و شاهدی که شهادت افتخار من است.
آمین یارب العالمین
انتهای پیام/191