به گزارش خبرنگار دفاع پرس از البرز، شهید «بهمن قره حسنلو» در تاریخ 5 اسفند 1346 در خانوادهای مذهبی و مؤمن در شهر كرج دیده به جهان گشود. دوران طفولیت را در كانون پر مهر و محبت خانواده سپری كرد و در سن هفت سالگی وارد مدرسه شد و به تحصیل علم پرداخت تا بتواند آینده روشنی داشته باشد.
دوره ابتدایی را با موفقیت پشت سر نهاد و وارد دوره راهنمایی شد كه در همین اثنا قیامهای مردم بر علیه رژیم منفور پهلوی به اوج خود رسیده بود. تا این كه انقلاب شكوهمند اسلامی به پیروزی رسید و امام خمینی (ره) فرمان تشكیل ارتش 20میلیونی را دادند. شهید بهمن قره حسنلو هم به عضویت فعال این نهاد درآمد و در آن به طور شبانه روزی و مستمر به پاسداری مشغول بود و ضمن فعالیت به درسهای خود هم رسیدگی میكرد.
سال دوم راهنمایی را نیز پشت سر گذاشت، ولی به علت مشكلات مادی و خانوادگی، دیگر قادر به ادامه تحصیل نبود و وارد بازار كار شد. در پی شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، جوانان این مرز و بوم اسلامی برای دفاع به سوی میدانهای پیكار شتافتند و به دفاع پرداختند.
شهید بهمن قره حسنلو در پشت جبهه خدمت كرد و بعد از مدتها داوطلبانه به سوی میدانهای نبرد عزیمت كرد و به مقابله با صدام و صدامیان پرداخت. تا اینكه سرانجام در تاریخ 28 مرداد 1366 در منطقه عملیاتی پیرانشهر بر اثر اصابت تركش به درجه رفیع شهادت كه آرزوی قلبیاش بود رسید و پیكر مطهرش پس از تشییعی با شکوه در گلزار امامزاده محمد (ع) کرج به خاک سپرده شد.
وصیتنامه شهید «بهمن قره حسنلو»:
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان و یاری كننده رزمندگان اسلام. خدمت ارواح طیبه شهدای اسلام به خصوص شهدای حملهای كه به زودی آغاز میشود سلام عرض میكنم و از خدای منان خواستار بخشودگی گناهان این بنده حقیر هستم. خداوند به همه ما فرصت این كه خود را پیدا كنیم را عنایت بفرماید.
پدر و مادرم! سلام فرزند حقیر خود كه از فرسنگها راه دور و از وادی شهدا تقدیم شما میكند را پذیرا باشید. پدر و مادر اسم این نامه را وصیتنامه نمیتوان گذاشت فقط درد دل یک فرزند با پدر و مادر خود است. پدر و مادر ساعت 9 شب مورخ 6 اسفند 1365 است كه این نوشتهها را برای شما مینگارم.
دل پر درد و روحی آزرده دارم ولی ایمان به ایران و پرچم به من روحی تازه و جوان میبخشد. پدر و مادر به زودی عازم عملیات هستیم. عملیاتی كه معلوم نیست با سرنوشتمان چه كند ولی هرچه كه باشد مسئله مهمی نیست.
پدر و مادر! اگر شهید شدم به من افتخار كنید و سربلند باشید، زیرا در راه وطنم شهید شدهام و همین برای من كافی است. همین كه خون من روی زمین ریخته شود، دل پیچارگان از غصه میشكند و راه مرا ادامه میدهند.
پدر و مادر عزیزم! من از این دنیای مادی چیزی نداشتم كه ببخشم ولی آرزو دارم مادر شیرت را حلالم كنی و پدر شما مرا فرزند اهل خود بخوانید. من دیگر چیزی ندارم كه بگویم. خداحافظ
والسلام. 6 اسفند 1365
انتهای پیام/