یادداشت/ رسول حسنی

نفس؛ روایتی از سیر تحول مجاهدین به منافقین

«نفس» از معدود آثار تلویزیونی است که توانسته با طراحی درست شخصیت در بستری داستانی که اوج و فرود متعددی ندارد، به اثری موفق و قابل مطالعه تبدیل شود، که می‌توان آن را بارها مشاهده کرد.
کد خبر: ۲۴۵۰۹۲
تاریخ انتشار: ۰۴ تير ۱۳۹۶ - ۱۱:۲۵ - 25June 2017

گروه فرهنگ و هنر دفاع پرس ـ رسول حسنی؛ سریال تلویزیونی «نفس» در ادامه مناسبت‌سازی‌های رسانه ملی قرار دارد؛ اما نه شعارزدگی‌های معمول در چنین آثاری را دارد و نه در قید مناسبت‌هایی است که برای تلویزیون مهم است. این دو نکته به تنهایی، دو حُسن بزرگ برای «نفس» محسوب می‌شود.

این سریال با توجه به مضمون انقلابی‌اش بیشتر برای دهه فجر مناسب بود، که گویا بدلیل همپوشانی ماه مبارک و ایام انقلابی 14 و 15 خرداد ماه،‌ این مضمون برای سریال مناسبتی شبکه یک انتخاب شده است؛ اما در کل انتخاب موضوع انقلاب و موضوعات مرتبط با آن و طرحش برای غیر از دهه فجر هم حرکت قابل تقدیری است چراکه در همه سال نیازمند گفتگو درباره انقلاب هستیم و منحصر به روزهای پایانی بهمن نمی‌شود. امیدواریم که این نوع نگاه برای دفاع مقدس هم لحاظ شود و به غیر از هفته دفاع مقدس تله‌فیلم‌ها و سریال‌هایی با موضوع دفاع مقدس تولید شده و پخش شود.

«نفس» یعنی تحول و شناخت 
نکته دیگر اینکه سریال «نفس» به راحتی می‌توانست در دام سفارشی‌سازی بیفتد، خوشبختانه نگاه یک سویه و جانبدارانه به دشمنان انقلاب در این سریال اعمال نشده است. سازمان مجاهدین خلق را در حد توان همان‌طور که هست به مخاطب نشان می‌دهد. این مخاطب است که در طول زمان روایت فیلم، متوجه ماهیت ذاتی مجاهدین می‌شود. سوالی که نسل امروز درباره مجاهدین مبنی بر اینکه چرا آن را منافقین می‌نامند تا حدی پاسخ داده می‌شود. قطعا انتظاری نیست که این سریال بتواند همه ابعاد پیدا و پنهان گروهک منافقین را روشن کند.
«نفس» یعنی تحول و شناخت 

اگر جلیل سامان بتواند - که توانسته - به این سوال پاسخ دهد، گام بلندی در جهت روشنگری انقلاب و تبیین آن برداشته است. این توفیق قبل از هر چیز مرهون ریل‌گذاری درست روایت برای به حرکت درآوردن قطار درام است. هر چند به دلیل تمام نشدن سریال نمی‌توان قضاوت کاملی از این سریال داشت اما به جرات می‌توان به مهم‌ترین ویژگی درام‌نویسی که در کمتر آثار نمایشی اتفاق می‌افتد اشاره کرد.

این ویژگی بارز که سریال «نفس» را متمایز کرده، تحول تدریجی شخصیت است. استادان بزرگ ابیات نمایشی همگی به این نکته اشاره دارند که داستان یعنی شخصیت و تحول آن. ناهید سریال «نفس» نیز طبق همین قاعده پرورانده شده و به مخاطب نشان داده می‌شود. اصل همذات پنداری تنها بخشی از ویژگی شخصیت است که می‌توان آن را نادیده گرفت. بسیاری از آثار نمایشی هستند که ما با شخصیت آنها همذات پنداری می‌کنیم اما در نهایت باورشان نکرده و پس می‌زنیم تنها به این دلیل روشن که شخصیت‌ها دچار تحول نمی‌شوند.

«نفس» یعنی تحول و شناخت

ناهید در ابتدا دختر جوانی است که در محیط استریل شده‌ای که پدرش ساخته، بزرگ شده و نازپرورده قد کشیده که اکنون همه دنیای او در عشق به مردی مبارز خلاصه شده است. این عشق، ناهید را کور کرده و نمی‌تواند روزبه را به درستی بشناسد. بدون آنکه درکی از سازمان داشته باشد از آن هواداری می‌کند و می‌خواهد در هر شرایطی کنار شوهرش باشد و نقش قهرمان داستان را بر عهده بگیرد.

اما رفته رفته ماهیت سازمان و روزبه برای او بیشتر شناخته می‌شود. این شناخت او را به شخصیتی کنش‌گر تبدیل می‌کند. در ابتدای سریال این مخاطب است که ناهید را به خاطر عمل‌اش قضاوت می‌کند و از او پیش می‌افتد اما در طول داستان ناهید پوست می‌اندازد و رشد می‌کند و حالا این ناهید است که از مخاطب بزرگ‌تر می‌شود و پیش می‌افتد.

شاید تا زمانی که ناهید مادر نشده بود چنین تصور می‌شد که داستان دچار ریتم کندی است و همین کندی به سریال لطمه می‌زند. اما بعد از مادر شدن ناهید و اینکه او دیگر فقط به خودش فکر نمی‌کند و کم‌کم به لایه‌های دیگر زندگی فکر می‌کند ریتم کُند سریال درک می‌شود.

به بیان دیگر ریتم کُند سریال که فی‌نفسه ضعف بزرگی است در این سریال به حُسن آن تبدیل می‌شود. روزبه که تا چند قسمت قبل قهرمان داستان بود و رقیبی نداشت و ناهید را زیر سایه خود قرار داده بود، حالا تبدیل به ضد قهرمان شده و ناهید به دلیل تحول شخصیتی‌اش دیگر زیر سایه روزبه جا نمی‌شود او بزرگ شده و استعداد این را دارد که دیگران را زیر سایه خود بگیرد.

«نفس» یعنی تحول و شناخت
انتخاب «ساناز سعیدی» در نقش ناهید و نوع طراحی شیوه بازی وی که جلیل سامان در نظر گرفته و البته سعیدی توانسته آن را به درستی اجرا کند، از محاسن بی‌نظیر سریال «نفس» است. امتیاز بازی‌ها در این سریال نیز از نکات قابل اشاره است. تقریبا هیچ یک از بازیگران «نفس» حتی بازی ضعیفی نداشته‌اند و این به تنهایی برای مخاطبینی که مدام بازی‌های بد می‌بینند مثل یک هوای تازه است و اگر گاهی آن را باور ندارند به دلیل جهت دهی سلیقه هنری آنها است که با دیدن سریال‌های پر از اشکال، تربیت شده است.

به عنوان مثال بازی خوب روزبه در اتاق خواب، وقتی پاسخ لبخند نوزادش را با لبخند می‌دهد بیننده متوجه تصنعی بودن آن می‌شود. یعنی روزبه در تنهایی خودش هم با خودش صادق نیست.

ویژگی دیگر این سریال نوع دیالوگ نویسی است، هیچ یک از کاراکترها شبیه هم حرف نمی‌زنند هر چند این تفاوت در نگاه اول احساس نشود. روحانی این فیلم بدون آنکه لفاظی کند و کلمات متن‌تن و جملات شاعرانه بگوید، به راحتی فلسفه انقلاب اسلامی را بیان می‌کند. او در مقابل دشمنی که خانه ‌محل اختفای روزبه و ناهید را زیر نظر گرفته رفتاری سیاستمدارانه دارد نه شعاری. این روحانی فرد مورد نظر را به خانه دعوت می‌کند او را به چاهک فاضلاب می‌فرستد و روزبه و ناهید را فراری می‌دهد.

«نفس» یعنی تحول و شناخت

جلیل سامان به دلیل تسلطش بر شخصیت‌های اثرش و شناخت کافی از آنها دیالوگ می‌نویسد برای همین دیالوگ در این اثر به معنای واقعی کلمه دیالوگ است، یعنی کارکرد نمایشی دارد. برخلاف تصور عده‌ای که گمان می‌کنند دیالوگ را فیلم‌نامه‌نویس باید بنویسد، سریال «نفس» شاهد این مدعا است که طراحی درست شخصیت، دیالوگ خوب را نیز به همراه دارد.

همین تسلط بر شخصیت دراماتیک باعث می‌شود نوع بازی، میزانسن، طراحی صحنه و لباس و غیره را تحت الشعاع خود قرار دهد و همه در یک جهت و هماهنگ با هم حرکت کنند.

انتهای پیام/ ۱۶۱

نظر شما
پربیننده ها