شاهد زیبای شهادت

شهید محمدرسول شهبازی در وصیتنامه‌اش نوشت: کم کم احساس می‌کنم که می‌توانم شاهد زیبای شهادت را تنگ در آغوش بفشارم و تا ابد از خود جدا نکنم زیرا امکان شهادت ما با خدمت در سپاه انقلاب به‌دست می‌آید؛ شهادت به‌زودی نصیب من خواهد شد.
کد خبر: ۲۶۱۸۸۲
تاریخ انتشار: ۲۳ مهر ۱۳۹۶ - ۰۳:۲۶ - 15October 2017
شاهد زیبای شهادتبه گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، شب تولد حضرت محمد (ص) در سال 1346 کودکی در روستای «سرخاب» از توابع شهرستان «ساوجبلاغ» چشم به جهان گشود که او را به جهت علاقه به خاندان عصمت و طهارت علیه السلام «محمدرسول» نام نهادند.

تولد ایشان بعد از تولد شش فرزند اناث موجب شادی و سپاسگزاری از خداوند شد.

این کودک عزیز خانواده در محیط مذهبی تحت مادر دلسوز و فداکار و پدری شجاع و زحمتکش دوران کودکی را سپری نمود. وقتی که به سن هفت سالگی رسید در همان زادگاهش تحصیلات ابتدایی را با موفقیت گذراند و برای ادامه تحصیل به حصارک کرج مهاجرت نمود.

او از جریانات روز و مسائل انقلاب که در دوران نوجوانی به وقوع پیوست کاملا آگاه گردید.

شهید «محمدرسول شهبازی»به همین جهت در راهپیماییهای عظیم شهرستان ها و تهران فعالانه شرکت نمود و با همکاری جوانان محل در تکثیر و پخش اعلامیه های حضرت امام فعالیت خود را آغاز نمود بعد از پیروزی انقلاب اسلامی دعوت رهبر کبیر و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران را لبیک گفت و وارد ارگان مردمی «جهاد سازندگی» گردید و به درخواست پدر مجددا به روستا برگشت تا در تولیدات کشاورزی و تامین مایحتاج خانواده موثر باشد و هم از لحاظ خودکفایی کشاورزی مفید باشد.

او با اینکه سن چندانی نداشت ولی نابرابری های اجتماع قبل از انقلاب و مشکلات طبقه وسط را کاملا درک کرد و از این همه بی عدالتی های جامعه رنج می برد به همین علت حکومت اسلامی را پناهگاهی مطمئن برای قشر زحمتکش می دانست و برای برقراری و تثبیت این نظام از هیچ کوششی فرو گذار نمی کرد.

با توجه به اینکه تنها فرزند ذکور خانواده بود با اصرار بیشتر رضایت والدین را مبنی بر حضور در جبهه بدست آورد به شوق و علاقه روانه جبهه های حق علیه باطل گردید.

در منطقه عملیاتی «سومار» پس از مدتها نبرد مورد هدف تیر دشمن خدا نشناس قرار گرفت و به لقاءاله پیوست تا با اجداد طاهرش محشور گردد و در پیشگاه عدل الهی ظالمان زمان را به محاکمه بخواند.

نقل خاطره ای از مادر شهید

قبل از اعزام به جبهه به نیت شهادت عکس گرفت و آن را به من(مادرش) نشان داد سوال کرد چه چیزی در این عکس جلب توجه می کند من گفتم هیچ چیز جز چهره معصوم تو نمی بینم با تبسم در حالی که با دست به دور گردن خود اشاره می کرد این چنین القاء نمود که یعنی این سر از بدن جدا خواهد شد و عجیب اینکه خمپاره از ناحیه سر به او اصابت نموده و سر او را از پیکر مطهرش جدا کرده بود.

پیام شهید

حفظ اسلام به هر قیمت دفاع از میهن و انقلاب اسلامی و دستاوردهای ان به هر صورت با رعایت حدود الهی تحت هر شرایطی و بالاخره مسلمان بودن انشاءاله

وصیت نامه شهید عالیقدر «محمدرسول شهبازی»

عاشورایی دیگر در کربلایی دیگر و اینک اینان یاران حسینند که اینچنین در راه رسیدن به یگانه معشوق خویش و برای یافتن رضای پروردگار و نجات دین اسلام و مکتب قرآن مشتاقانه و آگاهانه بر خصم هجوم برده و در دل تاریکی شب با نور ایمان سیلی از خون جاری می سازد.

کم کم احساس می کنم که می توانم شاهد زیبای شهادت را تنگ در آغوش بفشارم و تا ابد از خود جدا نکنم زیرا امکان شهادت ما با خدمت در سپاه انقلاب که در خدمت اسلام و مسلمین است می باشد و این شهادت به زودی نصیب من خواهد شد.

خدا ناامید نیستم من در خود به هیچ وجه لیاقت شهادت نمی بینم ولی آگاه بدانم که تو توبه پذیر هستی.

برادران و دوستان و همراهانم شهادت یک انتخاب است انتخابی آگاهانه و مشتاقانه حرکتی است شتابدار به سوی معشوق که نصیب هر کس نمی شود.

شما باید که خود شهید شده باشی تا فرزندانی شهادت طلب بار آورید.بر شهید گریه جایز نیست و شما نیز تسلیت نگویید باری اگر مرا شهید حساب می کنید.

پس اگر ادامه دهنده راهم هستید در پشت تابوتم بیایید و در کنار دوستان شهیدم «محمود شریفی» و «موسی فیلی فرهنگ» خاک کنید. نمازهای جماعتها را فراموش نکنید و امام را دعا کنید.

پدر و مادر و برادر و خواهر و دوستان و اقوام این راهی بود که من به وسیله ایمانم انتخاب کرده ام باشد که شما ادامه دهنده راهم باشید.

این شعر برای مادر

جبهه از نام تو یابد ابرو 
لاله از خون تو گردد سرخ رو
بانگ تکبیر تو پیچید هر زمان
زیر طاق نیلگون اسمان

منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری
نظر شما
پربیننده ها