نمی از ایثار (29)؛

چشمان‌ اشک‌آلود اسیر عراقی

با روشن شدن هوا خبر رسید که دو نفر از نیروهای ارتش عراق زیرپیراهن‌شان را به علامت تسلیم نشان داده و داوطلبانه خود را تسلیم نیروهای ایرانی کرد‌ه‌اند...
کد خبر: ۲۶۷۲۱۷
تاریخ انتشار: ۳۰ آبان ۱۳۹۶ - ۰۱:۳۹ - 21November 2017
چشمان‌اشک‌آلود اسیر عراقیبه گزارش خبرنگار دفاع پرس از یزد، کتاب «نمی از ایثار» مشتمل بر مجموعه خاطرات دوران دفاع مقدس رزمندگان شهرستان ابرکوه است که به قلم «محمدرضا بابایی‌ ابرقویی» به رشته تحریر درآمده و توسط اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان یزد منتشر شده است.

خاطره زیر برگرفته از این مجموعه و  از خاطرات رزمنده «ابوالقاسم اخلاقی» از استان یزد است.

در گردان 182 تیپ 84 خرم­‌آباد، مسئول حمل غذا از آشپزخانه به خط مقدم بودم. حدود ساعت 10 شب نیروهای مستقر در خط ضمن تماس با فرماندهی گروهان، خبر دادند «نیروهای دشمن نزدیک هستند، احتمالاً قصد نفوذ دارند». آماده‌­باش اعلام شد و نیروها با مواظبت بیشتر، منتظر اتفاق یا خبری بودند.

با روشن شدن هوا خبر رسید که دو نفر از نیروهای ارتش عراق زیرپیراهن‌شان را به علامت تسلیم نشان داده و داوطلبانه خود را تسلیم نیروهای ایرانی کرد‌ه‌اند. افسر گروهان پس ­از بازجویی از اسرا به من گفت: «این دو نفر را به قرارگاه گردان تحویل دهید».

با توجه به اینکه از دست رژیم بعثی صدام خلاصی یافته و از سوی نیروهای ایرانی پذیرایی شدند، خیلی خوشحال بودند. مرتب عکس فرزندان و خانواده­اشان را به ما نشان می­‌دادند. برایشان تعجب­‌آور بود که کسی با آنها کاری ندارد! در گوش آنها خوانده بودند که ایرانی‌­ها اسرای عراقی را شکنجه می­‌کنند! اما ملاحظه کردند نه تنها از اذیت و آزار خبری نیست بلکه به آنها محبت هم می­‌شود.

هنگام تحویل آنها به قرارگاه، ساعت­‌هایشان را به ما تقدیم کردند اما نپذیرفتیم. از آنها اصرار از ما انکار، رفتار مهربانانه سربازان ایرانی برای آنها خیلی عجیب بود. موقع خداحافظی یکی از اسرا سرش را روی شانه‌­ام گذاشت و به شدت می‌­گریست، به عربی چیزهایی می­‌گفت. به دوستم گفتم: ترجمه کن ببینم چه می­‌گوید؟

دوستم گفت: او می­‌گوید این‌ همه عاطفه و مهربانی را از کجا یاد گرفته­‌اید؟. گفتم: از فرماندهان به­ ویژه از امام خمینی. اسیر عراقی رو به قبله ایستاد و برای ما دعا کرد. در پایان گفت: نمی‌دانستم ایرانی­‌‌ها این‌قدر استعداد دارند، با چشمانی اشک­‌آلود با ما خداحافظی کرد.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها