خواهر شهید شیرودی در گفت‌وگو با دفاع پرس:

هدف شهید شیرودی دفاع از مظلومان جهان و حفظ اسلام بود/ با استعانت از خدا به میدان رزم می‌رفت

«آسیه شیرودی» گفت: برادرم معتقد بود ما برای خاک نمی‌جنگیم، بلکه ما برای اسلام می‌جنگیم و تا هر زمان که اسلام در خطر باشد و هر جا مظلومی تحت ظلم و ستم باشد، می‌جنگیم.
کد خبر: ۲۷۵۳۳۶
تاریخ انتشار: ۰۸ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۱۶:۰۹ - 28April 2018

«آسیه شیرودی» خواهر شهید خلبان «علی‌اکبر شیرودی» در گفت‌و‌گو با خبرنگار دفاع پرس در ساری، اظهار داشت: پدرم در مورد خوابی که پیش از به‌دنیا آمدن برادرم دیده بود برای ما تعریف کرد که «پیش از تولد «علی‌اکبر» در خواب دیدم بر فراز بام خانه، ستاره درخشانی است که چشم‌ها را خیره می‌کند، به طوری که اهالی از اطراف برای تماشای آن می‌آمدند». پدرم به مادرم گفته بود: «فکر می‌کنم این فرزندم یکی از بندگان خوب خداست» و به همین دلیل مورد توجه پدرم بود، به همین دلیل اهتمام خاصی به تربیت برادرم داشت و از کودکی وی را با قرآن و مباحث دینی آشنا کرد.

وی افزود: «علی‌اکبر» دوران دفاع مقدس در کردستان مرتب درگیر عملیات و ماموریت‌های پروازی خود بود و لحظه‌ای از اهداف انقلابی و دفاع در برابر دشمنان کوتاه نمی‌آمد، طوری برای مرخصی‌های خود برنامه‌ریزی می‌کرد که در هنگام فصل کشاورزی باشد تا بتواند به پدر و مادرم در این امر کمک کند.

خواهر شهید شیرودی ادامه داد: برادرم من را که از وی سه سال کوچک‌تر بودم، با بهترین الفاظ و واژه‌ها صدا می‌کرد. خیلی مهربان و با محبت بود، حتی بعد از شهادت وی فهمیدیم هر کمکی و کاری که می‌توانست برای مردم روستا‌هایی که در مناطق جنگی بودند انجام می‌داد.

برادرم شعارش دفاع از مظلوم در سراسر دنیا و حفظ اسلام بود و برای این هدف جنگید تادر آسمان پرکشید

وی گفت: دوستان برادرم برای ما تعریف کردند: «زمانی که «علی‌اکبر» در جبهه‌های کردستان بود، در نیمه‌های شب قبل از آغاز کار و عملیات، ابتدا نماز شب می‌خواند و گریه می‌کرد و بعد از نماز دست به دعا برمی‌داشت و برای رزمندگان اسلام و سلامتی امام خمینی (ره) دعا می‌کرد، و بعد همچون شیر به دل دشمن می‌رفت و افتخار می‌آفرید.» در حقیقت با تکیه بر ایمان و خضوع و استعانت از درگاه الهی به میدان رزم می‌رفت.

«آسیه شیرودی» اظهار داشت: گروه خونی برادرم «- O» بود و این گروه خونی کمتر پیدا می‌شد، یک روز با زبان روزه سه بار خون داده بود که پرستاران به وی لقب بانک خون داده بودند.

وی ادامه داد: برادرم فقط خلبان نبود، بلکه خود را بسیجی و سپاهی می‌دانست و در کنار آرم خلبانی خود، آرم سپاه را نیز درج کرده بود، یک نفر نبود گویا چند نفر بود. بعد از جریان شهادتش به مکان سقوط هلی‌کوپتر وی رفتیم و از نزدیک دیدیم که مردم روستا‌های اطراف «بازی دراز» چگونه از وی یاد می‌کردند و می‌گفتند در کار کشاورزی ما را کمک می‌کرد. اهالی روستای «بازی‌دراز» هر شب جمعه و در هنگام تحویل سال نو برای وی شمع روشن می‌کردند، آن‌جا بود که عشق و علاقه مردم روستایی را به برادرم حس کردم و متوجه شدم که برای مردم ارزشمند بود و مشکلات آن‌ها را برطرف می‌کرد.

خواهر شهید شیرودی با اشاره به سؤال خبرنگار ژاپنی که از برادرش پرسیده بود: «تا چه زمانی حاضرید بجنگید؟»، یادآور شد: برادرم با بینش و نگاه وسیعی که داشت جواب داده بود: «ما برای خاک نمی‌جنگیم، بلکه ما برای اسلام می‌جنگیم و تا هر زمان که اسلام در خطر باشد و هر جا مظلومی تحت ظلم و ستم باشد، می‌جنگیم». این را گفته بود و راه افتاد بود، خبرنگاران با تعجب نگاهش کرده بودند و باهم صحبت کرده بودند که «کجا می‌رود، هنوز مصاحبه تمام نشده است».

وی ادامه داد: برادرم آستین‌های خود را برای گرفتن وضو بالا زده بود و گفته بود که «صدای اذان می‌آید» و با لبخندی برلب و گفتن «وقت نماز است» آن‌ها را رها کرده بود.

برادرم شعارش دفاع از مظلوم در سراسر دنیا و حفظ اسلام بود و برای این هدف جنگید تادر آسمان پرکشید

«آسیه شیرودی» تأکید کرد: با این طرز فکر و عقیده بود که رزمندگان می‌توانستند بر دشمن تا بن دندان مسلح فائق آیند و این را جوان‌های ما (مدافعین حرم را می‌گویم) در عصر حاضر نیز ثابت کردند، به راستی بینش برادرم فراتر از زمان خود بود و آینده را می‌دید.

وی با بیان این‌که منطق شهید شیرودی‌ها درست است و رهروان راستین شهدای دفاع مقدس، مدافعین حرم هستند، خاطرنشان کرد: برادرم می‌گفت: «من هر جا مظلومی تحت ظلم و ستم باشد می‌جنگم و این را جوان‌های ما در عصر حاضر (مدافعین حرم) ثابت کردند.

خواهر شهید شیرودی با بیان این‌که آیت‌الله اشرفی اصفهانی امام جمعه اصفهان به برادرم گفته بود که بیا و قبل از خطبه‌ها برای مردم سخنرانی کن، بیان داشت: برادرم نیز گفته بود «عذرخواهی می‌کنم، تا جمعه زنده نیستم که بیایم و بتوانم برای مردم سخنرانی کنم.» حالا می‌فهمیم که از زمان شهادت خود نیز گویا باخبر بود. برادرم با بصیرت، زمان‌شناس و بسیار خوش‌قول بود و هرگز نمی‌خواست حرفی بزند که نتواند به آن عمل کند.

خاطرنشان می‌شود، شهید «علی‌اکبر شیرودی» ۸ اردیبهشت‌ماه سال ۱۳۶۰ در منطقه «بازی دراز»، هنگامی که عراق لشکری زرهی با ۲۵۰ تانک و با پشتیبانی توپخانه و خمپاره‌انداز و چند فروند جنگنده روسی و فرانسوی، برای بازپس‌گیری ارتفاعات «بازی دراز» به سوی سرپل ذهاب گسیل داشته بود، به مقابله با آنان پرداخت و پس از انهدام چندین تانک از پشت سر مورد اصابت گلوله تانک قرار گرفت و به شهادت رسید.

برادرم شعارش دفاع از مظلوم در سراسر دنیا و حفظ اسلام بود و برای این هدف جنگید تادر آسمان پرکشید

انتهای پیام/ 191

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار