«لوب لاگ» بررسی کرد؛

شکست سیاست فشار حداکثری ترامپ علیه ایران

یک رسانه آمریکایی در مطلبی نوشت که پروژه فشار حداکثری دونالد ترامپ علیه ایران بر دو اهرم اصلی متکی است که یکی از آن ها خفگی سریع اقتصاد ایران از گذر تحریم است.
کد خبر: ۳۵۸۷۶۴
تاریخ انتشار: ۳۰ مرداد ۱۳۹۸ - ۱۳:۴۶ - 21August 2019

شکست سیاست فشار حداکثری ترامپ علیه ایرانبه گزارش گروه بین‌الملل دفاع‌پرس، «هلنا کوبان» (Helena Cobban) در سایت آمریکایی لوب لاگ نوشت: پروژه فشار حداکثری دونالد ترامپ بر دو اهرم اصلی متکی است: اول، خفگی سریع اقتصاد ایران از گذر تحریم که به نارضایتی عمومی منجر شده و به نوبه خود فشار بر رهبران کشور را افزایش می‌دهد یا خواسته‌های واشنگتن در راستای سرنگونی این نظام را محقق می‌کند. دوم، سایه حمله نظامی فرسایشی که یا توسط ایالات متحده به تنهایی یا به کمک متحدان انجام شود.

استفاده موفقیت آمیز از هر دوی این اهرم‌ها نیازمند حمایت فعال سایر بازیگران این بازی است. تلاش واشنگتن برای کنار گذاشتن ایران از شبکه سوئیفت موفقیت آمیز بود و اروپایی‌ها، چینی‌ها، و حتی روس‌ها هیچ کدام نتوانستند جایگزین مناسبی برای سوئیفت پیدا کنند؛ بنابراین دلیل ناکارآمدشدن تحریم‌های آمریکا را می‌توان در سیاست‌های داخلی ایران جستجو کرد.

اهرم حمله نظامی هم با لغو دستور حمله هوایی تلافی جویانه دونالد ترامپ و با گسست در جبهه متحدان عملا راه به جایی نبرد. اروپایی‌ها که چندان دل خوشی از خروج دونالد ترامپ از برجام نداشتند به پیشنهاد پیوستن به طرح پاسبانی دریایی ترامپ پاسخ منفی دادند. از میان سه هواخواه خلیج فارسی ترامپ نیز عدم تمایل امارات متحده عربی به ادامه همکاری تمام عیار با آمریکا بسیاری را شگفت زده کرد.

محمد بن زاید ولیعهد امارات که زمینه‌های ولیعهدی محمد بن سلمان در عربستان سعودی را فراهم کرد و روابط نیمه مخفیانه بسیاری با آژانس‌های اسرائیلی داشته است. اکنون چهار سال پس از جنگ یمن با محمد بن سلمان به اختلاف می‌رسد، تا جایی که نیروهای اماراتی نه‌تنها از جبهه‌های جنوبی یمن عقب نشینی‌می کنند، بلکه حتی به نبرد با جنگویان سعودی می‌پردازند. در این بین نقش اساسی آسیب پذیری اقتصاد امارات خصوصا از جانب سرمایه گذاری‌های ایرانی‌ها در دبی و دیگر تاثیرات اقتصادی را نمی‌توان نادیده گرفت.

هر چند رویارویی نظامی ایالات متحده و ایران در خلیج فارس بدون شک یک فاجعه خواهد بود، اما دو مسئله کاملا مشخص است: عربستان سعودی و امارات به همراه قطر و بحرین که بسیاری از پایگاه های آمریکایی در آنجا مستقر هستند خط مقدم این جنگ خواهند بود. از آن گذشته ایران دارای شبکه ای از متحدان در خلیج فارس است. از حوثی های یمنی تا شبه نظامیان ایرانی بیخ گوش نظامیان آمریکایی در عراق گرفته تا استقرار سربازان ایرانی در سوریه و حزب الله در مرزهای اسرائیل و لبنان. پاسخ سید حسن نصرالله هنگامی که از او درباره وقوع جنگ سوال شد اینگونه بود: اگر جنگ شود تمام برج های اماراتی با خاک یکسان خواهند شد.

به نظر می رسد که رفتار و صحبت های خصمانه ضد ایرانی که از ماه می شدت گرفته بود فروکش کرده است. ترامپ، پمپو، و به ویژه بولتون همگی هم در برابر تهران و هم در تلاش برای تشکیل یک ائتلاف گسترده ضد ایرانی شکست خورده اند. ایران تهدید ماه می خود را برای خروج گام به گام از برجام، در هشتم اوت عملیاتی کرد و ائتلاف سعودی- اماراتی- اسرائیلی ثابت کرد که آمادگی رویارویی با ایران را ندارد. اروپا که قول داده بود برجام را حفظ می کند به حاشیه رانده شده و روسیه و چین هم تنها نظاره گرند.

هنوز هم خطر وقوع جنگ وجود دارد، هرچند شانس آن رو به کاهش است. اما رفتار تنفرآور دونالد ترامپ و مشاورانش صدمات جبران ناپذیری را بر بسیاری از ایرانیان (و یمنی ها) برجای گذاشت. این بی تدبیری ها همچنین نقش واشنگتن در نظام بین الملل را تضعیف کرده و بی ثباتی ها در مناطقی بسیار دورتر از خلیج فارس را نیز تشدید کرده است.

انتهای پیام/ 411

نظر شما
پربیننده ها