انتشار زندگی متخصص پهپادی سپاه در «پرواز از T-4»/ روستا زاده‌ای که دغدغه‌اش فقرا بود
«عبدالرضا سالمی‌نژاد» مدیر مسوول انتشارات نیلوفران در گفت‌وگو با خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، از انتشار کتاب «پرواز از تیفور» خبر داد اظهار داشت: این کتاب دربرگیرنده زندگی و خاطرات شهید «مرتضی بصیری‌پور» اولین و تنها شهید مدافع حرم استان خراسان جنوبی است.
وی گفت: شهید «مرتضی بصیری‌پور» از متخصصین پهپادی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود که در پایگاه تیفور واقع در استان حمص سوریه مورد اصابت موشک هواپیماهای اسرائیل قرار گرفت. این پایگاه‌ها بارها از طرف آمریکایی‌ها و اسرائیل‌ها مورد تهدید قرار گرفته بود و در آخر بعد از چندین حمله موفق شدند پایگاه را مورد اصابت قرار دهند.
مدیر مسوول انتشارات نیلوفران افزود: پایگاه تیفور برای مبارزه با داعش ایجاد شده بود که بچه‌های پهپادی و پدافند سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آن مستقر بودند و برای اینکه تقویت جبهه دشمن صورت گیرد، اسرائیل آن را مورد هدف قرار داد.
سالمی‌نژاد تصریح کرد: شهید بصیری‌پور به‌همراه شش تن از دوستان و همرزمان خود در این حادثه به شهادت رسیدند که بخشی از آن‌ها از بچه‌های نیروهایی سپاه پاسداران بودند.
وی اظهار داشت: کتاب «پرواز از T-4» همزمان با ایام 9 دی روز بصیرت و میثاق با ولایت طی مراسمی با حضور سردار سرتیپ پاسدار «امیرعلی حاجی‌زاده» فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و پیشکسوتان جهاد و شهادت نیروی هوا فضای سپاه رونمایی شد. مراسم رونمایی این کتاب در بیرجند، زادگاه شهید بصیری‌پور نیز برگزار خواهد شد.
مدیر مسوول انتشارات نیلوفران افزود: این کتاب 168 صفحه است که بخش پایانی کتاب مربوط به اسناد و تصاویر این شهید است. در این کتاب بخاطر اینکه شخصیت فردی شهید یک انسان اخلاق‌گرا بوده است ما بیشتر روی جنبه‌های اخلاقی او تاکید داشته‌ایم. حفظ شخصیت و خصوصیات روستایی منش این شهید از نکات جالبی بود که در این کتاب جلوه کرده است. کتاب کلاً خاطره‌محور است و عموماً خاطراتی که در کتاب مطرح شده است هرکدام بیان‌گر یک خصوصیت اخلاقی ایشان است.
سالمی‌نژاد ادامه داد: این کتاب با عناوین نهبندان زادگاه شهید، مهاجرت به بیرجند، مهاجرت به زاهدان، بازگشت به بیرجند، ماموریت در چابهار و اعزام به سوریه تدوین شده است. از این شهید یک فرزند پسر به اسم طاها به یادگار مانده است و جالب است که بدانید بخاطر اینکه او تنها شهید مدافع حرم استان خراسان جنوبی است، مردم آن منطقه ارادت خاصی به ایشان دارند و حتی برخی از مردم راز و نیازهایشان را با او درمیان می‌گذارند و حاجت می‌گیرند که ما انعکاسی از این ماجراها را در کتاب بیان کرده‌ایم.
وی خاطرنشان کرد: کتاب «پرواز از T-4» در چاپ اول با تیراژ 1500 از سوی انتشارات نیلوفران به چاپ رسیده است و تحقیق و پژوهش کار برعهده ایمان بابایی بوده که به قلم عبدالرضا سالمی‌نژاد به‌نگارش در آمده است.
در مقدمه این کتاب آمده است: خوب است از همين اول، در مورد آقا مرتضی سنگ‌هايمان را وا بکنيم. در اين کتاب هرگز قرار نيست با جوانی ماجراجو روبرو شويم که زندگی‌اش از لابلای فراز و نشيب تند حوادث گاه پر خطر و گاه دلهره آور می‌گذرد.
رزمنده‌ای چابک و خط شکن هم نيست تا از سنگری به سنگری ديگر و از خاکريزی به خاکريز جلوتر، او را با ترس و دلهره نفس نفس دنبال کنيم و لحظات ناب نترسيدن را از نزديک ببينيم.
او يک فرمانده نظامی يا طراح نقشه‌های عملياتی هم نيست تا از اين منظر بتوان به توانمندی‌های فردی و استعدادهای خدادادی مردان جنگ بنگريم.
مرتضی حتی زاهدی پيشانی کبود نيست تا شرح سجده‌های طولانی و ماجرای کشف و شهودهايش را مطالعه کنيم و يا نماز شب‌هايش را در نيم رخ مهتاب به نظاره بنشينيم.
بلکه آقا مرتضی، روستازاده‌ای ساده و صميمی است که آرزوی بزرگش در اين خفته است که کسی شب گرسنه و محزون سر بر بالين نگذارد و هيچ گدايی در زباله‌های شهر به دنبال چيزی برای خوردن نباشد.
او جوانی خوشدل و خوشروست که می‌خواهد اگر شده با شوخی‌ها و خنده‌هايش غبار غم از دل غريبه و آشنا بزدايد و گرد ماتم را از اطرافيانش دور نمايد.
او اگر چه وقتی لباس سبز سپاه پوشيد، آرزو داشت در کنار آرمانی‌ترين جوانان ميهنش شادی و سرور و عزت و عظمت را برای مردم کشورش به ارمغان بياورد، اما وقتی «طاهايش» را ديد که در «حلب» و «تدمر» و «لاذقيه» به توپ و موشک بسته می‌شود، در «رقه» و «حمص» و «ادلب» به اسارت گرفته می‌شود و در «بوکمال» و «ديرالزور» و «حماه» زير چرخ تانک‌های داعش له می‌شود، لباس رزم پوشيد و يکراست خود را به تيفور رساند تا با ابابيل سپاه، مستقيم با اسرائيلی به نبرد ايستد که آرزوی دعاهای هر شبش بود.
بی‌شک حالا که اولين و تنها شهيد مدافع حرم ديارش می‌باشد، چقدر بر خود می‌بالد که همنشين رزمندگان شهيدی شده است که هر روز با حسرت و آه، خاطرات‌شان را در کتاب‌های جنگ مطالعه می‌کرد و هر بار زير لب زمزمه می‌کرد: «يا ليتني کنت معکم».
انتهای پیام/ 121
