سردار فضلی روایت کرد

مردانی که مردانه در عملیات سیدالشهدا(ع) ایستادگی کردند/ شهید اسکندرلو گفت سر سوزنی تردید ندارم

فرمانده لشکر 10 سیدالشهدا(ع) در دوران دفاع مقدس گفت: لحظه‌ای پیش خودم گفتم: خدایا اگر عملیات نکنیم، دشمن بر ما عملیات می‌کند و اگر حمله کند زیر چکمه‌های دشمن له می‌شویم و این یعنی ذلت. از آن سو تمام سرمایه جبهه در این نقطه تیپ سیدالشهدا(ع) است و یگان دیگری نیست که عملیات کند.
کد خبر: ۴۵۷۸۴
تاریخ انتشار: ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۲:۰۹ - 03May 2015

مردانی که مردانه در عملیات سیدالشهدا(ع) ایستادگی کردند/ شهید اسکندرلو گفت سر سوزنی تردید ندارم

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، مراسم گرامیداشت شهدای عملیات سیدالشهدا(ع) با حضور رزمندگان و خانوادههای شهدای این عملیات در محل یادمان عملیات در شمال فکه برگزار شد.

سردار علی فضلی فرمانده لشکر 10 سیدالشهدا(ع) در دوران دفاع مقدس در این مراسم اظهار داشت: شهیدان اسکندرلو و حسنیان تنها یک فرمانده گردان نبودند بلکه انسانهای وارستهای بودند که اگر یک نیروی عادی در جنگ و لشکر بودند باید مراسم گرامیداشتی برای آنان برگزار میکردیم.

وی افزود: این شهیدان با خدا معامله کردند. اینها نورچشمان امام خمینی(ره) بودند. اینها در این منطقه عشق بازی کردند و به لقا خداوند پیوستند و صحنهی عشق بازی آن شهیدان امروز محل زیارت شما عزیزان است.

فضلی تاکید کرد: حماسه آفرینی آنها در کلمات نمیگنجد و بازگویی خاطرات شهدا نیاز به ساعتها وقت دارد.

فرمانده لشکر 10 سیدالشهدا(ع) در ادامه به بیان خاطرهی عملیات سیدالشهدا(ع) پرداخت و گفت: در ادامه عملیات والفجر8، نیروهای ما در فاو مستقر بودند و مهیای اجرای عملیاتی در کارخانه نمک شدند.

وی ادامه داد: 4 اردیبهشت سال 65، در حالی که باید در ادامهی عملیات والفجر8، تکی انجام میدادیم خبر رسید که دشمن، جزیره جنوبی پد خیبر را به تصرف خود درآورده است. ما ماموریت یافتیم عملیات را تعلیق و به جزیره برویم. البته تعدادی از نیروها جهت استقرار خط پدافندی باید در فاو میماندند.

سردار فضلی تاکید کرد: با بالگرد به قرارگاه نصرت در هور آمدم. شهید علی هاشمی گفت: متاسفانه جزیره سقوط کرده است. گردان حمزه تیپ ماموریت یافت عملیاتی جهت آزادسازی آن جزیره انجام دهد که با موفقیت همراه بود.

وی خاطرنشان کرد: 10 اردیبهشت ماه پس از اجرای عملیات در جزیره به محل پادگان شهید کلهر کنونی آمدیم که البته شهید کلهر آن زمان زنده بود. در آن زمان سه موضوع را پیگیری میکردیم و در این رابطه جلساتی را برگزار میکردیم. نخست آمادهی ساخت و ساز در عقبه بودیم. دوم مسالهی تامین گردان و سوم بحث پادگان سازی بود.

فرمانده لشکر سیدالشهدا(ع) در دوران دفاع مقدس بیان داشت: مشغول برگزاری همین جلسات بودیم که خبر رسید، دشمن جبهه جدیدی به نام دفاع متحرک باز کرده  و به فکه حمله کرده است و 28 تا 30 کیلومتر دوطرف جاده آسفالته را به تصرف خود در آورده است و به خط حد لشکر 16 زرهی قزوین رسیده است.

وی ادامه داد: من با فرمانده لشکر زرهی صحبت کردم. گفت: دشمن تک کرده است و حدود 30 کیلومتر از جاده را به تصرف خود درآورده است. ما در راه جلسات عملیاتی خود را شروع کردیم. دستور دادیم دو گردان بیایند تا خط پدافندی را شکل دهند و مانع پیشروی دشمن بشوند و کارهای شناسایی را انجام بدهیم تا عملیاتی در این منطقه انجام بدهیم و از پیشروی مجدد دشمن جلوگیری کنیم.

سردار فضلی بیان داشت: اینجا، سومین جبههی تیپ بود و گردانهای ما باید وارد عمل میشدند. فرمانده لشکر زرهی قزوین بالگردی داشت. او آن بالگرد را در اختیار ما گذاشت. در ادامه شهید ایرانپور نیز کارهای شناسایی را به همراه سایر نیروها و فرماندهان انجام داد.

وی افزود: با انجام کارهای شناسایی مطلع شدیم که دشمن لشکر یک مکانیزه خود را به منطقه آورده و قصد انجام عملیات مجدد دارد. تصمیم بر این شد، 11 اردیبهشت عملیات را انجام دهیم. سابقه نداشت برای یک عملیات با عرض 30 کیلومتر یک شب شناسایی انجام دهیم. اما وضعیت بهگونهای بود که باید عمل میکردیم و به دشمن میزدیم. وقتی رصد کردیم متوجه شدیم که مهمات زیادی در اختیار نداریم.

فرمانده لشکر سیدالشهدا(ع) در دوران دفاع مقدس خاطرنشان کرد: از لشکر قزوین درخواست مهمات کردیم اما آنها هم مهماتی نداشتند. در آن جلسه مشترک با ارتش برخی از فرماندهان ارتش نیز بودند. شهید حسنیان نیز حضور داشت. شهید حسنیان به شوخی گفت این طور نمیشود ما بالاخره باید چیزی از ارتش بگیریم. فرمانده ارتشیها یک خودکار داشت، شهید آن خودکار شیک را گرفت.

وی تاکید کرد: با قرارگاه خاتم(ص) تماس گرفتم و به برادر صفوی گفتم ما مهمات نداریم. برادر صفوی گفت یک شب صبر کنید تا بتوانیم مهمات جور کنیم. این یک شب فرصت خوبی بود تا کارهای شناسایی را تکمیل کنیم. آن شب قرآن وسط گذاشته شد و همه دست بر قرآن گذاشتند و هم قسم شدند تا به دشمن حمله کنند و برای همیشه تاریخ در فکه به آنان درس عبرتی بدهند.

سردار فضلی بیان داشت: مقداری مهمات رسید. قرارگاه ما در محل لشکر 16 زرهی قزوین بود. فرمانده لشکر ارتش به من گفت چگونه همه به شما مراجعه میکنند و شما پاسخگوی همه نیز هستید. گفتم این فرهنگ بسیج است. آن چیزی است که امام به ما آموخته است.

وی تصریح کرد: همه چیز آماده شد. ظهر روز 12 اردیبهشت همه تکالیفشان مشخص بود. خطوط حد نیز مشخص شده بود. گردانهای الف و ب تشکیل دادیم. شهید اسکندرلو به دلیل تواناییاش می توانست گردان الف و ب را داشته باشد. شهید داوود حیدری نیز این گونه بود. غفاری که فرمانده توپخانه بود اینجا فرماندهی یک گردان را بر عهده میگیرد.

وی افزود: ساعت 11 شب برای آغاز عملیات پیش بینی شد. ساعت 10 همهی گردانها پای کار رسیده بودند. سمت راست جاده گردان زهیر بود. سمت چپ جاده گردان حضرت علی اصغر(ع) بود. از آنجایی که احتمال میدادیم دو طرف جاده مینگذاری شده باشد، دستور دادیم با احتیاط حرکت کنید.

سردار فضلی خاطرنشان کرد: ساعت 10 شب شنود تیپ خبر آورد که دشمن جبهه خود را تقویت کرده است و لشکر 10 زرهی نیز به لشکر مکانیزه الحاق شده است. از آن سو نیروی ما پیاده بودند و در رمل سرعت حرکت نیروها نیز کم است. با قرارگاه تماس گرفتم گفتم برادر صفوی دشمن جبههاش را تقویت کرده است. او گفت: شنود قرارگاه نیز این خبر را به ما داده است. گفتم: تکلیف چیست؟ گفت: اگر نمیتوانید عملیات کنید، برگردید عقب.

وی ادامه داد: به آقارحیم گفتم چند دقیقه دیگر خبرتان میدهم. در نفربری که بودیم از اعضا نظرسنجی کردم. اعضایی که در کنارم بودند برخلاف من نظرشان این بود که عملیات نکنیم چون زورمان نمیرسد و به تعداد هر چند نفر پیادهمان یک تانک و نفربر در منطقه است. در اینجا یک رای همراه نداشتم.

سردار فضلی تاکید کرد: با فرماندهان گردانها در خط تماس گرفتم. لحظهای پیش خودم گفتم: خدایا اگر عملیات نکنیم، دشمن بر ما عملیات میکند و اگر حمله کند زیر چکمههای دشمن له میشویم و این یعنی ذلت. از آن سو تمام سرمایه جبهه در این نقطه تیپ سیدالشهدا(ع) است و یگان دیگری نیست که عملیات کند.

وی اظهار داشت: با سردار شهید اسکندرلو تماس گرفتم. با کد و رمز وضعیت را به آنها توضیح دادم. اسکندرلو گفت: ما آمادگی کامل داریم و لحظهای و سر سوزنی تردید نداریم اما هرچه شما دستور فرمایید، مطیعیم. با همهی فرمانده گردانها تماس گرفتم و همهی آنها گفتند آمادگی صد در صد داریم.

فرمانده لشکر 10 سیدالشهدا(ع) در دوران دفاع مقدس گفت: با آقارحیم تماس گرفتم و گفتم ما آمادگی داریم و عملیات را انجام میدهیم. در برخی اسناد آمده است دشمن برای ساعت یک نیمه شب خود را برای عملیات آماده کرده بود. ساعت 11 درگیری آغاز شد. جنگ سخت و نابرابری بود. رزمندگان با توکل به خدا و توسل به ائمه اطهار(ع) به خط زدند.

وی افزود: عملیات شروع شد. همهِ فرماندهان فتوحاتشان را گزارش میدادند. من کلاهکهای تانکهایی را که به هوا پرتاب میشدند را دیدم. تلفات سنگینی از دشمن گرفتیم تا جایی که 280 تانک، نفربر، خودرو و ادوات ترابری دشمن را منهدم کردیم. قریب به 4 هزار نفر از نیروهای دشمن نیز کشته و به اسارت در آمدند.

سردار فضلی بیان داشت: از آن سو خبر شهادتها نیز میرسید. خبر رسید اسکندرلو نیز پرواز کرد. گردان علی اصغر(ع) دو جانشینش نیز مجروح شده بودند، همان موقع من مرتضی خلج را به فرماندهی گردان منصوب کردم. همه اطاعت امر کردند. وقتی خبر شهادت حسنیان نیز رسید، جانشینش سکاندار گردان شد. همهی گردانها عملیات را با موفقیت انجام دادند تا جایی که دشمن تا پایان جنگ جرات حضور در فکه نکرد.

وی در پایان اظهار داشت: در این عملیات بیش از 100 شهید و 200 نفر مجروح تقدیم انقلاب اسلامی شد.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها