حکومت طالبان در افغانستان باقی می‌ماند؟

اندیشکده بروکینگز نوشت: داعش خراسان در حال حاضر نمی‌تواند طالبان را از قدرت ساقط کند؛ امّا می‌تواند تبدیل به اردوگاهی برای هرگونه نیروهای مرتد از طالبان در آینده شود.
کد خبر: ۴۷۵۳۱۲
تاریخ انتشار: ۱۳ شهريور ۱۴۰۰ - ۱۳:۴۸ - 04September 2021

حکومت طالبان در افغانستان باقی می‌ماند؟به گزارش گروه بین‌الملل دفاع‌پرس، اندیشکده «بروکینگز» - برترین اندیشکده جهان در گزارشی با عنوان «رژیم طالبان دوام می‌آورد؟» و به قلم «وندا فلباب-براون» نویسنده و تحلیلگر ارشد این اتاق فکر آمریکایی نوشت: بازگشت طالبان به قدرت در آستانه بیستمین سالگرد واقعه یازده سپتامبر ۲۰۰۱ بی‌نهایت برای آمریکا و ناتو دردناک است.

ایالات متحده در سال ۲۰۰۱ امارت طالبان را سرنگون کرد تا القاعده را شکست دهد. امّا آمریکا بدنبال درهم شکستن طالبان و ایجاد یک دولت افغان کثرت گرا و پایدار از نظر اقتصادی بود. در این اهداف شکست خورد. مشکلات و خطاهایی بسیاری در مسیر تلاش‌های بین المللی پیرامون افغانستان وجود داشت، امّا مهمتر از همه این بود که آمریکا هرگز موفق به ایجاد یک حکمرانی خوب در افغانستان و یا متقاعده کردن پاکستان برای توقف پشتیبانی همه جانبه از طالبان نشد. رهبران افغانستان به صورت مداوم منافع شخصی فاسد و کوته‌ بینانه خود را مقدم بر مصالح ملّی قرار می‌دانند. حتی نیرو‌های امنیتی افغان که آمریکا طی ۲۰ سال برای ایجاد آن ۸۸ میلیارد دلار هزینه کرد، از درون تهی کردند.

امّا با این تفاسیر، طالبان قادر است در قدرت باقی بماند؟ پاسخ این سوال بستگی به «نحوه اداره کشور»، «جلوگیری از مخالفان مسلح دربرابر حکومت خود» و «مدیریت اقتصاد افغانستان و روابط آن با بازیگران خارجی» از سوی طالبان دارد.

مخالفان مسلح

قابل توجه ترین تهدید برای حکومت طالبان می‌تواند از جریانات داخل این گروه باشد. موفقیت طالبان متکی بر توانایی آن در حفظ انسجام ساختار خود با وجود تلاش‌های ناتو برای انشقاق بود. امّا اکنون که طالبان به قدرت رسیده‌، چالش حفظ انسجام میان جناح‌های متعدد آن با منافع ایدئولوژیک و مادی مختلف دشوارتر است.

جناح‌های طالبان تقریباً در همه ابعاد حکمرانی نگرش متفاوتی پیرامون نحوه اداره حکومت جدید دارند: فراگیر بودن، مواجهه با جنگجویان خارجی، اقتصاد و روابط خارجی از جمله این ابعاد است. بسیاری از فرماندهان میانی میدان نبرد که افرادی جوان تر، مرتبط تر با شبکه نیروهای جهادی‌ جهان و فاقد تجربه شخصی از اداره شکست خورده طالبان در حکومت دهه ۹۰ میلادی، تندروتر از رهبران ملی و محلی اصلی و مسن‌تر هستند.

علاوه بر دیدگاه سیاسی، طالبان باید اطمینان حاصل کند که فرماندهان اصلی و نیروهای آن در رده‌های مختلف درآمد کافی داشته باشند تا فکر انشعاب و جدایی به سرشان نزند. در واقع، یکی از عوامل اصلی حمله برق آسای طالبان «معامله با شبه نظامیان محلی و کارگزاران ملّی بود که به آنان وعده دادند، طالبان اجازه حفظ درآمد اقتصادی به آنان در مناطق محلی نظیر حفاری در بدخشان و قطع درختان در کونار را می‌دهد.

رویگردانی احتمالی جناح‌های طالبان یا جنگجویان خارجی در افغانستان می‌تواند منجر به تقویت شاخه خراسان داعش (ISK) به عنوان رقیب اصلی طالبان شود. طالبان سال‌ها با داعش خراسان جنگیده است. داعش خراسان در حال حاضر نمی‌تواند طالبان را از قدرت ساقط کند امّا می‌تواند تبدیل به اردوگاهی برای هرگونه نیروهای مرتد از طالبان در آینده باشد. هسته مرکزی داعش خراسان از فرماندهان سابق طالبان است که رهبر پیشین طالبان یعنی ملااختر منصور آن‌ها را اخراج کرد، زیرا بیش از حد وحشی و فرقه محور بودند.

شاخه خراسان داعش چندین چالش‌ قابل توجه دیگری برای طالبان ایجاد می‌کند. ادعای اصلی طالبان این است که در دوران امارت دهه ۹۰ میلادی و نیز مناطقی طی سالیان اخیر حکمرانی کرده توانایی برقراری نظم و سرکوبی درگیری و جنایت را داشته است. اگر طالبان در ممانعت از حملات خونین داعش خراسان به شهرها شکست بخورد، این ادعا تضعیف خواهد شد.

خشونت مداوم مانع سرمایه‌گذاری اقتصادی چین در افغانستان می‌شود. طالبان پول چین را می‌خواهد و به آن نیاز دارد. شاخه خراسان داعش که مکرّراً به اقلیت هزاره‌ای شیعه در افغانستان حمله کرده، بدنبال راه اندازی جنگ شیعه و سنی در این کشور است، چیزی که ملااختر منصور (رهبر پیشین طالبان) خواهان جلوگیری از آن بود. درصورتی که طالبان در کنترل حملات شکست بخورد، روابط بهبودیافته شان با ایران می‌تواند خراب شود.

اگر طالبان مانع نشت تروریسم ضد شیعه به ایران از سوی جناح‌های طالبان/جنگجویان خارجی/شاخه خراسان داعش نشود، ایران واحدهای فاطمیون خود را در افغانستان فعال می‌کند. لشکر فاطمیون نیروهای افغانستانی هستند که تعداد آن‌ها به ده‌ها هزار نفر می‌رسد. ایران نیروهای فاطمیون را آموزش داده و آن‌ها را در سوریه و لیبی(!) مستقر کرد. فاطمیون می‌تواند در صورت بازگشت به افغانستان با حکومت طالبان بجنگند. این تهدیدات آینده بسیار قدرتمندتر از نیروهای کوچک، ضعیف، تقسیم شده و محصور احمد مسعود و امرالله صالح هستند که درحال حاضر در دره پنجشیر مستقر شده‌اند.

حکمرانی طالبان

طالبان در دوران حکومت در سایه خود طی سالیان اشغال توسط آمریکا، به طرز موثری نظم را برقرار و قوانین را اجرا کرد. در مالیات بستن بر فعالیت‌های اقتصادی افغانستان (قانونی یا غیرقانونی) عملکردی عالی داشت ـــ دامنه اخذ مالیات از کامیون‌های تدارکاتی ناتو گرفته تا برنامه‌های کمک به دولت، مواد مخدر و چوب بری را شامل می‌شد.

اما هیچ تجربه‌ای برای ارائه یا حتی نگهداری سایر خدمات موجود نظیر توزیع برق و آب ندارند؛ چه برسد به مقابله با مسائل پیچیده مانند تعیین سیاست های اقتصاد کلان یا مقابله با خشکسالی. طالبان هم در حوزه میدانی و هم در حوزه مشاوری، به تکنوکرات‌ها و کمک خارجی نیاز دارد. درصورتی که حکومت طالبان متمرکز بر انتقام و پاکسازی باشد که البته گزارشات ناراحت کننده‌ای نیز به گوش می‌رسد، فرار افراد فنی ادامه خواهد یافت. طالبان تنها می‌تواند آن قدر به آنان فشار بیاورد که بالاجبار کار کنند.

مضاف بر این، اگر طالبان بی رحمانه حکومت کند، بازیگران بین المللی تحریم‌ها علیه این گروه را حفظ خواهند کرد و شاید آن را تشدید نیز بکنند. کشورها و شرکت‌های تجاری که به دنبال تعامل مشروع با افغانستان تحت حکومت طالبان هستند، از این کار باز می‌مانند.

اقتصاد و منطقه

در حال حاضر طالبان با از دست دادن میلیاردها دلاری مواجه است که از سوی صندوق بین الملل پول، بانک جهانی، آمریکا و اتحادیه اروپا به افغانستان تخصیص یافته بود. ذخایر بانک مرکزی این کشور در ایالات متحده توسط دولت آمریکا مسدود شد.

اقتصاد غیر رسمی و غیرقانونی افغانستان فقط بخشی از این ضررها را می‌تواند جبران کند. طالبان نمی‌تواند به آسانی اقتصاد مبتنی بر خشخاش خود را دوبرابر کند ـــ بازارهای جهانی همین الان نیز از مواد افیونی اشباع است؛ به خصوص از نوع صنعتی. ممنوعیت کشت خشخاش به شدت می‌تواند منجر به انفجار اجتماعی شود. فراتر از فقیر شدن بیشتر مردم فقیر افغانستان در کشوری که ۹۰ درصد مردم در فقر زندگی می‌کنند، ۳۰ درصد آنان امنیت غذایی ندارند و همین حالا هم از کرونا، خشکسالی و تورم اقتصادی ضربه خوردند، چنین ممنوعیتی بر کشت خشخاش درآمد فرماندهان میانی و جنگجویان رده‌های مختلف طالبان را از بین می‌برد.

حفظ درآمد طالبان از تجارت با ایران، چین و آسیای مرکزی که صدها میلیون دلار عایدی از طریق اخذ مالیات غیرقانونی داشته، بستگی به این دارد که طالبان آیا می‌تواند منافع ضد تروریسم تهران، پکن و مسکو را تامین کند یا خیر. در صورتی که نشت تروریسم به مناطق پیرامونی گسترده باشد، تجارت افغانستان تنها با پاکستان احتمالا باقی می‌ماند.

علاوه بر این، تنها چین و کشورهای منطقه خلیج(!) هستند که جیب گشاد برای هرچیزی فراتر از مسائل بشردوستان دارند. پاکستان می‌تواند کمک اطلاعاتی و نظامی ارائه کند ولی اقتصاد آن در تنگنای وخیمی قرار دارد. پاکستان ممکن است شادی بیش از حدش در پیروزی طالبان سریعاً سرد شود. اکنون که طالبان به قدرت رسیده، مشتاق خواهد بود که از زیر یوغ پاکستان بیرون بیاید و تنوع در روابط خارجی را تعمیق کند. پیروزی طالبان افغانستان ممکن است شبه نظامیان طالبان پاکستان را تشویق به امری مشابه کند.

اندیشکده «بروکینگز» در پایان نوشت «این چالش‌های متعدد به معنای این نیست که غرب به راحتی می‌تواند رژیم طالبان را سرنگون کند. رژیم‌های بی رحم نظیر میانمار با سواستفاده از شکاف عمیق میان بازیگران بین المللی، اقتصاد غیررسمی و قاچاق می‌تواند سال‌ها با وجود اقتصاد متلاشی باقی بمانند. تحریم‌ها و تحمیل انزوا تنها رنج مردم افغانستان را بدتر خواهد کرد.»

انتهای پیام/ 134

نظر شما
پربیننده ها