روایتی از قهرمان شدن یک گیله مرد

با آقا حسین املاکی و نامش از سال ۶۲ در لشکر ۲۵ کربلا آشنا بودم؛ البته آن موقع رزمندگان گیلان و مازندران و گلستان فعلی با هم در آن لشکر بودند، گفتند که در آن‌جا یکی از بچه‌های لنگرود از فرماندهان ارشد لشکر قدس گیلان به نام حسین املاکی هست، آقاحسین افتخار گیلانی‌ها و لنگرودی‌ها در لشکر ۲۵ کربلا بود.
کد خبر: ۵۸۰۶۶۸
تاریخ انتشار: ۰۹ فروردين ۱۴۰۲ - ۱۵:۲۵ - 29March 2023

به گزارش گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، استان گیلان با وسعت کم جغرافیایی خود ولی دارای مردمی شجاع و باغیرت است که اگر در به تاریخ این مرز و بوم بنگریم، همواره یکی از نقش‌های مهم را یکی از گیل مردان انجام داده و تاثیرگذار بوده است. 

در دوران انقلاب اسلامی و دفاع مقدس نیز دلیرمردان زیادی از این استان مقابل سلطه دشمنان داخلی و خارجی ایستادگی کردند که نقش هر یک از آنان بی‌بدیل بود.

روایتی از قهرمان شدن یک گیله مرد

سردار شهید «حسین املاکی» یکی از گیل مردان از شهرستان لنگرود است که در دوران دفاع مقدس به‌عنوان فرمانده میدان حضوری موثر داشت و نه‌تنها از سجایای فرماندهی و رزمی این شهید در دوران جنگ به نیکی یاد می‌شود؛ بلکه از سجایای اخلاقی وی نیز حرف‌های زیادی از همزمانش گفته شده که نشان‌دهنده این است که این شهید نمونه یکی شخصیت بارز انقلابی و مجاهد، هم در میدان جنگ با دشمن و هم در دیدار با دوستان و همرزمان و هم‌میهنان خود بود که رهبر معظم انقلاب اسلامی در جمع مردم گیلان در ۱۲ اردیبهشت سال ۱۳۸۰ در وصف این شهید فرمودند: «شهید املاکی شما؛ جانشین لشکر گیلان که در میدان جنگ شیمیایی زدند و خودش هم آنجا در معرض شیمیایی بود. بسیجی بغل دستش ماسک نداشت، شهید املاکی ماسک خودش را برداشت بست به‌صورت بسیجی همراهش! قهرمان یعنی این! البته هر دو شهید شدند. هم املاکی شهید شد و هم آن بسیجی شهید شد؛ اما این قهرمانی ماند اینها که از بین نمی‌روند. زنده‌اند، هم پیش خدا زنده‌اند، هم دردل ما زنده‌اند و هم در فضای زندگی و ذهنیت ما زنده‌اند».

و امروز نام این شهید والامقام به عنوان یک قهرمان نام برده می‌شود؛ البته نه فقط برای اینکه رهبر معظم انقلاب اسلامی به این شهید لقب قهرمان دادند؛ بلکه به خاطر سجایا و توانمندی بود که در ذات این شهید وجود داشت؛ ولی امروز همه ما از وجود این شهید محرومیم. 

خاطرات زیادی توسط دوستان و همرزمان سردار شهید حسین املاکی نقل شده است که بخشی از آن خاطرات در کتاب مجموعه خاطرات «سماع سرخ» گردآوری شده است.

روایتی از قهرمان شدن یک گیله مرد

«اسماعیل یکتایی لنگرودی» جانباز ۷۰ درصد و آزاده دوران جنگ تحمیلی یکی از افرادی است که از وی خاطره‌ای در مجموعه خاطرات سماع سرخ نقل شده است. 

در صفحه ۱۵۰ و ۱۵۱ کتاب مجموعه خاطرات سماع سرخ به نقل از اسماعیل یکتایی لنگرودی آمده است: 

آن‌جا در عملیات، وقتی آقاحسین را می‌دیدم، اصلاً یک حال دیگر می‌شدم، در اوج تیرباران و خمپاره‌های دشمن، هرگز شهید املاکی سرش را پایین نمی‌آورد، همان‌طور با سری بالا در پی مواضع دشمن بود، سال ۱۳۶۵ بود، بچه‌ها گفته بودند که یک عملیات خیلی مهم قرار است شروع شود و باید برویم منطقه، هرجا خطر و گرفتاری بیشتر داشت او هم آن‌جا بود. 

آماده شدیم، حرکت کردیم و رفتیم منطقه، با آقاحسین املاکی و نامش از سال ۶۲ در لشکر ۲۵ کربلا آشنا بودم؛ البته آن موقع رزمندگان گیلان و مازندران و گلستان فعلی با هم در آن لشکر بودند، گفتند که در آن‌جا یکی از بچه‌های لنگرود از فرماندهان ارشد لشکر قدس گیلان به نام حسین املاکی هست، آقاحسین افتخار گیلانی‌ها و لنگرودی‌ها در لشکر ۲۵ کربلا بود، بعدها با تشکیل تیپ ۵۲ قدس و در ادامه لشکر ۱۶ قدس، حضور شهید املاکی ابهت خاصی به گیلانی‌ها داد.

سال ۶۵ در اردوگاه شوشتر بیشتر با او آشنا شدم، او در عین حال که از فرماندهان ارشد لشکر قدس گیلان بود ولی انگار یک نیروی بسیجی خیلی ساده، با اخلاص، با وقار، آدم خیلی خوب، مطمئن و مؤمن بود. وقتی آدم او را می‌دید، روحیه می‌گرفت، اصلاً یک حال دیگر می‌شد. 

من در گردان حمزه سیدالشهداء به فرماندهی سردار شهید «خوش‌سیرت» بودم، وقار و ابهت و شجاعت این ۲ فرمانده همیشه در ذهنم یک الگو بود، شهید حسین املاکی و شهیدمهدی خوش سیرت، البته شهید خوش سیرت از یک معنویت خاصی برخوردار بود، بعد از اینکه از کربلای ۴ در شلمچه برگشتیم، مدت کوتاهی در شوشتر ماندیم، دوباره برای عملیات کربلای ۵ رفتیم در منطقه شلمچه. 

یادم می‌آید چند روزی در جزیره بوارین شلمچه در محاصره شدید دشمن بودیم، یک دفعه دیدم که شهید املاکی بین ما و نیروهای عراقی قرار گرفته و از وسط تیرباران به طرف ما می‌آید، من تعجب کردم، گفتم: خدایا؛ این چه طوری رفته آن‌جا؟ چه طوری دارد می‌آید، با این که اصلاً نمی‌شد سرت را بلند کنی و یک لحظه جایی را نگاه کنی، ولی ایشان سرپا ایستاده بود و از وسط نیروهای ایرانی و عراقی به طرف خاکریز ما می‌آمد، باور کردنی نیست اما باور کنید، واقعاً من همیشه دوست داشتم در کنارش باشم ولی افسوس که این سعادت دیگر نصیب من نشد. 

در عملیات والفجر ۱۰ در «بانی بنوک» حلبچه من بدلیل انفجار مین پایم قطع شد و به اسارت بعثی‌ها درآمدم و آقاحسین املاکی نیز در همان عملیات آسمانی شد!

روایتی از قهرمان شدن یک گیله مرد

سردار شهید حسین املاکی، ۹ فروردین سال ۶۷ در عملیات والفجر ۱۰ در منطقه عمومی «سید صادق»، بر روی ارتفاعات بانی بنوک عراق به همراه یاران و همرزمانش، مظلومانه در اثر حمله ناجوانمردانه و بمباران شیمیایی عراق به شهادت رسید و پیکر مطهرش برای همیشه بر روی ارتفاعات بانی بنوک باقی ماند. 

منبع: فارس

انتهای پیام/ 113

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار