فتح خرمشهر، فتح خون/

خون مرتضی با آزادسازی خرمشهر به ثمر رسید

«مرتضی خان‌محمدی» در 10 اسفند سال 1343 در کرج متولد شد و در تاریخ 10 اردیبهشت 1361 در رزمی جانانه در خرمشهر به مقام شامخ شهادت نائل آمد.
کد خبر: ۴۵۶۶۱۳
تاریخ انتشار: ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۷:۱۷ - 16May 2021

مروری بر زندگی شهید «مرتضی خان‌محمدی»به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از کرج، «مرتضی خان‌محمدی» در دهمین روز از اسفند سال 1343 در خانواده‌ای زحمتکش و مذهبی در کرج به دنیا آمد و با توجه به مذهبی بودن خانواده و قاری بودن پدرش، با نماز و مسجد الفت پیدا کرد.

مرتضی نوجوانی پرنشاط و دارای استعدادهای غریزی همچون صدا، خط و اخلاق خوب بود و همیشه سعی می‌کرد جوانان هم سن و سال خود را جذب امور فرهنگی و جلسات مذهبی و قرآنی کند و با امر به معروف و نهی از منکر دوستانش را از خطا باز دارد. وی همچنین در جلسات قرآنی و مذهبی کانون ولی عصر قرآن می خواند و مداحی می کرد. 

مرتضی با فعالیت‌های ورزشی به ویژه در رشته کوهنوردی بچه‌های محل را جذب خود می‌کرد و ماهی چند بار آن‌ها را به کوه‌های بالای کرج می‌برد. حوالی سال 1350 با ورود حجت‌الاسلام جنتی که مبلغ اندیشه‌های امام خمینی (ره) بود روح انقلابی‌گری در محله چهارصد دستگاه جاری شد.

خان‌محمدی با ارادتی که به حضرت امام خمینی داشت وارد فعالیت‌های سیاسی شد و در راهپیمایی‌ها و سخنرانی‌های انقلابی حضور فعال داشت. در دوران دبیرستان به کمک بچه‌های مؤمن و متعهد محله و مدرسه با تهیه یک ماشین تحریر به تکثیر و پخش اعلامیه‌های امام در بین مردم پرداخت.

وی اوایل پیروزی انقلاب، با تشکیل دفتری در مسجد تشکیلاتی منسجم را به وجود آورد. فعالیت‌های انقلابی محل را با چنان آرامشی ادامه می‌داد که در همگان تأثیر می‌گذاشت و افراد بیشتری با راهنمایی او بدون ترس، به اداره امور محل در آن روزهای پر التهاب می‌پرداختند.

وی اعتقاد و التزام وافری به اسلام و انقلاب و حضرت امام (ره) داشت و همیشه در برپایی نماز جماعت در مدرسه پیش‌قدم بود و دیگران را نیز به خواندن نماز اول وقت تشویق و ترغیب می‌کرد. آراسته و خوشرو بودن از جمله ویژگی‌های بارز وی بود.

مرتضی در زبان انگلیسی مهارت داشت و به همکلاسی‌هایش نیز کمک می‌کرد تا در این درس به سطح مطلوبی برسند. در اسلحه‌شناسی نیز مهارت داشت و در جلسات هفتگی کوهپیمایی در کوه‌های حصار، تیراندازی با اسلحه و کار با طناب را به جوانان آموزش می‌داد.

وی با بینشی که در محضر خانواده و انقلاب کسب کرده بود باور داشت که در تاریخ ملت‏ها روزهایی پیش می‌آید که بدون ایثار و فداکاری و نهایتاً بذل جان گرانمایه نمی‌توان اهداف بزرگ و مقدس را محفوظ داشت، بنابراین به محض شروع جنگ تحمیلی آگاهانه گام در وادی نبرد با دشمنان اسلام نهاد و به جبهه‌های غرب اعزام شد.

مرتضی هدف را پیروزی بر دشمن و پاسداری از آیین حق می‌دانست و در این مسیر، از ایثار خون پاکش نیز دریغ نداشت. هنوز گرد خستگی را از اولین اعزام نزدوده بود که به فرمان رهبر مجددا عزم جبهه کرد و برای دومین بار از کرج و این‌بار به جنوب کشور و منطقه عملیاتی فکه اعزام شد و در عملیات بیت المقدس شرکت کرد.

این عملیات از جمله عملیات بزرگی بود که بخش وسیعی از ایران از جمله خرمشهر را از چنگال نیروهای ددمنش بعثی آزاد کرد. مرتضی در مرحله اول این عملیات که در تاریخ 10 اردیبهشت سال 61 انجام شد شرکت کرد و در رزمی جانانه به مقام شامخ شهادت نائل آمد اما به علت سنگینی آتش دشمن پیکر پاکش در محل باقی ماند.

در مرحله دوم همین عملیات با کوشش رزمندگان مناطق بیشتری آزاد و پیکر مطهر این شهید والامقام به زادگاهش بازگردانده شد. در روز سوم خرداد همزمان با مراسم تشییع پیکر پاک وی، مژده آزادی خرمشهر در عملیات بیت المقدس به اهالی و پدر و مادرش داده شد که این خبر نشان از خون پرثمر شهید مرتضی خان‌محمدی داشت.

دو یادداشت کوتاه شهید:

«دعا کنید که شهادت نصیبم شود. امام را دعا کنید. کسی که به جبهه می‌رود و برای خدا می‌جنگد و برای اسلام جان می‌دهد پایه کارش نماز است. آیا می‌شود سقفی بدون دیوار و ستون باشد؟!

نماز است که انسان را از گناه دور می‌کند و اگر کسی کاری برای خدا بکند و نماز نخواند (کارش) بی‌فایده است، نه تنها ثوابی ندارد بلکه شاید گناه هم داشته باشد چون کسی که نماز نخواند یعنی خدا را قبول ندارد و جنگش هم برای خدا نیست بلکه برای مردم است. بیست و چهارم فروردین ماه 1361، جبهه رقابیه.»

**

«سلام گرم من بر تو ای امام زمان، ای خصم دشمنان دین، ای یار مستضعفان، ای حجت ثانی عشر، ای مهدی جان! سلام گرم من بر تو ای خمینی کبیر، ای ابر مرد و سلام بر شما ای شهیدان و ای مجروحین دست و پا از دست داده. ای خمینی کبیرم، فرمان بده که ما همه سرباز امام زمان و جانباز توایم.

حکم کن که همه جان برکف با دشمنان اسلام و خدا می‌جنگیم. همچنان که خداوند امر می‌کند و در سوره مبارکه نساء آیه 76 می‌فرماید: «الَّذینَ آمَنوا یُقاتِلونَ فی سَبیلِ اللَّهِ ۖ وَالَّذینَ کَفَروا یُقاتِلونَ فی سَبیلِ الطّاغوتِ فَقاتِلوا أَولِیاءَ الشَّیطانِ ۖ إِنَّ کَیدَ الشَّیطانِ کانَ ضَعیفًا»

کسانی که ایمان دارند، در راه خدا پیکار می‌کنند و آنها که کافرند، در راه طاغوت [بت و افراد طغیانگر]. پس شما با یاران شیطان، پیکار کنید! (و از آنها نهراسید) زیرا که نقشه شیطان، (همانند قدرتش) ضعیف است. هجدهم بهمن ماه 1360، سر پل ذهاب.»

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها