سرلشکر فیروزآبادی روایت می‌کند؛

اولین باری که تهدید شیمیایی شدیم/ وقتی ساواک برای کشتن من اقدام کرد

سرلشکر فیروزآبادی در کتاب «گنجینه دل» روایت‌هایی از روزهای جوانی و نوجوانی، دوران دانشجویی در دانشگاه علوم پزشکی مشهد و فعالیت‌های انقلابی خود را آورده است.
کد خبر: ۸۹۹۶۴
تاریخ انتشار: ۱۴ تير ۱۳۹۵ - ۰۸:۴۲ - 04July 2016

اولین باری که تهدید شیمیایی شدیم/ وقتی ساواک برای کشتن من اقدام کرد

به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع پرس، کتاب «گنجینه دل» شامل خاطرات سرلشکر بسیجی دکتر سیدحسن فیروزآبادی رئیس سابق ستاد کل نیروهای مسلح و مشاور عالی نظامی فرمانده کل قواست؛ که توسط بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس به چاپ رسیده است. سرلشکر فیروزآبادی در این کتاب روایتهایی از روزهای جوانی و نوجوانی، دوران دانشجویی در دانشگاه فردوسی مشهد و فعالیتهای انقلابی را آورده است. خاطره نقل شده فوق روایت وی از حوادث زلزله طبس است که در شهریور ماه 1357 رخ داد.

"هنوز شهریور 57 فرا نرسیده بود که خبر زلزله عظیم و تکاندهنده طبس به مشهد رسید. از جمعیت صد و بیست هزار نفری طبس نزدیک به نیمی کشته شده بودند و تمام خانهها بر سر مردم آوار شده بود. به واقع حادثه خیلی سنگین بود. از طرفی هم شرایط انقلابی و امواجش در دل طرفداران انقلاب اینقدر قوی بود که این احساس که امروز دیگر تکلیف دولت است به زلزلهزده ها کمک و رسیدگی بکند، منتفی بود.

هر چند قبلاً هم مومنین در موقع حوادث به کمک آسیبدیدگان میشتافتند. من در گذشته شاهد اعزامها و شرکت در برنامههای امدادی روحانیون و دانشگاه در سیل  قوچان و جاهای دیگر نیز بودم. اما در قضیه زلزله طبس به تقریب همه ما در دانشکده پزشکی مشهد بسیج شدیم. با فراهم کردن امکانات زیاد دارویی، درمانی، جراحی، ارتوپدی و بیمارستانی یک هیئت قوی با سرپرستی حقیر از مشهد با چند مینیبوس و اتوبوس عازم طبس شد.

ساواکی ها برای اینکه مرا مجبور کنند از طبس خارج شوم، تصمیم به کشتن من گرفتند و برای این کار اقداماتی کردند. ژاندارمری دستور داشت که اردوگاه امام را تعطیل کند؛ بنابراین مرتب به اردوگاه مراجعه میکردند. کسی که درجهاش سرگرد بود، میگفت باید اردوگاه تخلیه بشود و تهدید شیمیایی میکرد. اولین بار که ما تهدید شیمیایی شدیم، آنجا بود. میگفت: میآییم سموم شیمیایی میریزیم و همه شما را در اینجا خفه میکنیم. بنابراین ما مجبور شدیم که نیروی حفاظتی برای اردوگاه تشکیل بدهیم و پاس شب بگذاریم.

با توجه به اینکه وقت مراجعه بیماران معلوم نبود، من مجبور بودم شبها روی تخت معاینه در درمانگاه استراحت کنم و مریضها با مراجعه به درمانگاه مرا بیدار میکردند. بعد از یک ماه از وقوع زلزله ما با بیماران جدید در بین مصدومین زلزله مواجه شدیم که از دو پا، یک دست و یا از چهار دست و پا احساس فلج بودن میکردند؛ که با روشهای خاصی موفق شدیم آنها را درمان کنیم و به مشکلات آنها خاتمه بدهیم.

یک روز از اردوگاه امام به درمانگاه باغ اسلام رفتم تا مریضها را ببینم. صفی طولانی از مریضها جلوی درمانگاه حضور داشتند. دو نفر که یکی معاون ساواک بود و یکی همراه او، به من مراجعه کردند. معاون ساواک برای من توضیح داد که حضور من در طبس مضر است و باید به سرعت آنجا را ترک کنم. من به او گفتم میبینی که من پزشکم و اینجا کار درمانی انجام میدهم.

او صریح و بی پرده گفت: «یا از اینجا میروی و یا ما تو را خواهیم کشت!» هنوز حرف او تمام نشده بود که صدایی را از پشت سرم شنیدم. متوجه شدم که شرور همراه او یک تکه سیمان حاوی یه آجر را که از خرابههای زلزله برداشته بود، بلند کرده تا به سر من بکوبد که مریضها متوجه شده و او را هل داده بودند و بدین ترتیب آن ضربه کاری به من وارد نشد.

سپس مردم با آنها گلاویز شدند و آنها منطقه را ترک کردند. اما گروههای مختلفی از مردم طبس جمع شدند و پیش من آمدند و به من میگفتند که اجازه بده ما برویم و این دو نفر را بکشیم و در کنار بقیه اجساد زیر آوارهای شهر قرار بدهیم و اتفاق فوقالعادهای هم نخواهد افتاد؛ به خاطر اینکه چندین هزار نفر از مردم ما اینجا کشته شدند و این دو نفر هم میتوانستند جزو کشتهشدهها باشند و الان هم در دسترس هستند.

اما من به آنها اجازه ندادم و گفتم من یک پزشکم و برای درمان و انساندوستی اینجا آمدهام و این افراد هم خطا و اشتباه کردهاند. قدرت تشخیص صحیحی نداشتهاند و رفتارشان نادرست بوده است. شما حداکثر به آنها تفهیم کنید که مانع کار در اینجا نشوند. البته آن مردم رفتند و من هم از ادامه حادثه و وقایع بعدی هیچ اطلاعی ندارم. خدا را شکر میکنم که با هوشیاری مردم توانستم از دست آن افراد پلید نجات پیدا کنم."

سرلشکر بسیجی دکتر سید حسن فیروزآبادی در سال 1330 هجری شمسی در مشهد در یک خانواده مذهبی و اهل یزد  متولد شد.

وی تحصیلات خود را تا مقطع دکترای پزشکی در مشهد ادامه داد و در سال 1359 با معدل عالی از دانشگاه علوم پزشکی مشهد دکترای پزشکی خود را اخذ کرد.

او قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، در شهریور 1357 با وقوع زلزله، جهت درمان مصدومان و کمک به زلزلهزدگان به شهرستان طبس عزیمت کرد و سپس در مبارزات سیاسی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی از چهرههای شاخص در بین مبارزین در سطح دانشگاه و شهرستان مشهد بود؛ تا جایی که در حین مبارزات، ساواک او را دستگیر و زندانی کرد.

قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در درسهای حضرت آیتالله العظمی امام خامنهای در مساجد کرامت و امام حسن مجتبی(ع) شرکت می کرد؛ اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی با صدور پیام حضرت امام خمینی(ره) مبنی بر تأسیس جهادسازندگی به آن سازمان پیوست و به عنوان مؤسس و عضو شورای مرکزی جهاد خراسان و سپس در سال 1361 با حکم نخستوزیر وقت به عنوان عضو شورای مرکزی جهاد سازندگی کشور منصوب شد.

بعد از آن و در سال 1360 توسط شهید رجایی به عنوان رئیس جمعیت هلال احمر و از سال 1364 نیز از سوی نخستوزیر، به سمت معاون امور دفاعی نخستوزیر منصوب می شود و در طول هشت سال دفاع مقدس مسئولیت جانشینی نخستوزیر در قرارگاه مرکزی خاتم الانبیاء(ص)، ستاد امداد و درمان جنگ کشور، امور پناهگاهها و دفاع غیرعامل، پدافند شیمیایی، میکروبی و هستهای، مهندسی صنعتی جنگ، کمیته ساخت موشک زمین به زمین و... را بر عهده گرفت.

وی در بیش از 50 مأموریت در جبهههای نور، حدود 300 روز در سراسر جبهههای آذربایجان غربی، کردستان، کرمانشاه، ایلام، خوزستان و جزایر، در میان رزمندگان اسلام گذراند و به مدت 80 ماه نیز مسئولیت مستقیم پشتیبانی از جبههها را بر عهده داشت.

تا اینکه در سال 1368 به فرمان رهبر معظم انقلاب اسلامی به ریاست ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران منصوب شد.

وی در کنار مسئولیت سیاستگذاری و هدایت عمومی نیروهای مسلح، عضو شورای عالی امنیت ملی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و عضو بسیج مستضعفین و خادم آستان قدس رضوی علیهالسلام بوده و در سال 1374 هم از سوی فرماندهی معظم کلقوا به درجه سرلشکری نائل شد.

همچنین در سال 1379 به لحاظ نقش موثر در پشتیبانی از دفاع مقدس و اعتلای کلمه اسلام و پاسداری انقلاب و حفظ میهن اسلامی ایران، نشان درجه یک نصر و در سال 1387 نیز بر اساس اصل 129 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و برای قدردانی از لیاقت، شایستگی و اهتمام ارزنده در حفاظت از آرمانهای مقدس انقلاب اسلامی و حفظ کیان کشور، نشان عالی استقلال از سوی ریاست جمهوری اسلامی ایران به ایشان اعطا شد.

سرلشکر بسیجی دکتر سید حسن فیروزآبادی همچنین عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران و دانشگاه علوم پزشکی بقیهالله الاعظم(ع) با مرتبه استادیاری و رئیس هیئت امنای دانشگاه عالی دفاع ملی و همچنین آشنا به زبان های عربی و انگلیسی بوده و تاکنون مقالاتی از جمله جنبش نرمافزاری(نهضت تولید علم)، رسالت نیروهای مسلح از دیدگاه حضرت امام خمینی(ره)، رهنامه(دکترین) مهدویت، استراتژی انتظار و تکلیف مسلمانان در زمینهسازی ظهور، اصالت روحانیت و حوزه علمیه در قرآن و در مکتب امامعصر(ع)، قیام مهدی(عج) منتظر ما است (به سه زبان فارسی، عربی و انگلیسی)، بازمهندسی عملیات روانی، بسیج قلب امام(ره)، از جهاد تا جهاد، نقش حضرت امام(ره)، مراجع و روحانیت در دفاع مقدس، مجموعه مقالات، گنجینه دل، راه امام(ره)، ثبات انقلاب و شناخت جریان فتنه و دلایل ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر، اعتماد به نفس ملی و فردی و دهها مقاله پژوهشی دیگر ارائه داده است.

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار